
کتابهای زیادی در دنیا هستند که قصدشان درگیر کردن مخاطب در جریان داستان و غافلگیر کردن او در پایان داستان است. اما چند درصد از این کتابها واقعا توانستهاند به قول خود پایبند بمانند و کاری کنند که مخاطب در پایان بگوید: عجب داستانی بود! حسابِ کتاب مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم از تمام کتابها جداست و نویسنده ماهر این کتاب، فرناندو سورنتینو، با ایجاد فضایی رازآلود و شخصیتپردازیای قوی، مخاطبان را پای ۱۱ داستان کوتاه کتابش میخکوب میکند. شما در این کتاب قرار است در پایان هر داستان انگشت به دهان بمانید و چند دقیقه به این فکر کنید که چه شد؟! چگونه داستانی به این سادگی، پایانی این چنین عجیب داشت؟! آماده باشید که قرار است شما را به دل داستانی مهیج ببریم و شما را بیشتر با این کتاب شگفتانگیز آشنا کنیم.
.jpg?width=700)
وقتی نویسنده قهاری مثل سورنتینو دست به قلم میشود تا کتابی سراسر آموزنده در قالبی طنزآمیز بنویسد، نتیجهاش شاهکار پیش رو میشود. این کتاب که برگردان نسخه انگلیسی How to Defend Yourself Against Scorpions است، برای اولین بار در سال ۲۰۱۳ در ژانر داستانی و در قالب داستان کوتاه منتشر شد. کتاب از زبان اول شخص روایت میشود و خود سورنتینو درباره علت انتخاب صیغه اول شخص برای داستانهایش گفته است: «به صیغه اول شخص مینویسم تا مسئول کلماتم باشم.»
کتاب صوتی مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم با چتر بکوبد تو سرم فرم ساده اما محتوای عمیقی دارد. کلماتی که با آنها سر و کار دارید به معنای واقعی کلمه ساده هستند و شاید در نگاه اول فکر کنید با یک کتاب سراسر طنز طرف هستید، اما به مرور با شنیدن بخشهای بیشتر کتاب متوجه میشوید که این سادگی ظاهری است.
سورنتینو اغلب تلاش میکند پیام داستانهایش را در زیر لایه کلماتی که برای مخاطب سادهفهم باشند پنهان کند و در عین بازگو کردن مضامین آسان، آنها را با مسائل بسیار مهم فرهنگی و اجتماعی در میآمیزد. اغلب منتقدان معتقد هستند که قلم سورنتینو در این اثر و دیگر آثارش سهل و ممتنع است.
لحن کتاب پیش رو صمیمی و طنزآمیز است و شما با روایتی واقعگرایانه و در عین حال فانتزی روبهرو هستید. البته منظور از فانتزی، فانتزیهای کتابهایی مثل ارباب حلقهها و هابیت نیست؛ فانتزی داستانهای سورنتینو خاص خودش بوده و در هالهای از واقعگرایی پنهان شده است.
شاید تنها این نویسنده ایتالیایی-آرژانتینی بتواند با هنر ظریف داستانسرایی و سبک خاص نویسندگیاش، روح مخاطب را مدام در دوگانگی غافلگیری و آرامش جابهجا کند و بعد در پایان، با چند خط ساده او را مات و مبهوت رها کند.
شخصیتهای داستان کتاب حاضر، آدمهای بسیار معمولی با زندگیهای معمولی هستند، آنها حتی از هوش بهره زیادی نبردهاند و در نگاه اول شاید نقطه عطفی در سرگذشت آنها پیدا نکنید. اما همین شخصیتهای معمولی، مسئول اتفاقات مهمی هستند و میتوان رد پای نگاه روانشناختی به انسانها در بستر جامعه را در آنها مشاهده کرد. شخصیتها معمولا طی سلسه اتفاقات بیربط و به نظر مضحک، خودشان و اطرافیانشان را به دردسر میاندازند.
نشر چشمه اولین ناشر کتاب حاضر بوده که آن را با ترجمه محمدرضا فرزاد در سال ۱۳۹۸ منتشر کرده است. از این مترجم کتاب صوتی عطر خوش مرگ نیز در فیدیبو منتشر شده است که میتوانید آن را دانلود کرده و گوش کنید. از آنجایی که استقبال از کتابهای صوتی در بین کتابخوانها در حال گسترش است، فیدیبو نسخه صوتی کتاب را با صدای رضا بهبودی و تهیه شده توسط رادیو گوشه، برای علاقهمندان به کتاب صوتی منتشر کردهاست.
سورنتینو یکی از نویسندگان بهنام ادبیات آمریکای لاتین است که در سال ۱۹۴۲ در بوینس آیرس به دنیا آمد. علاقه او به ادبیات و دنیای داستان کاری کرد که از همان ابتدا به دنیای نویسندگی پا بگذارد. در سالهای اولیه جوانی با مدرک دبیری ادبیات اسپانیایی و لاتین وارد دنیای تدریس شد، اما این کار راضیاش نکرد و در نهایت تصمیم گرفت اولین کتابش را تحت عنوان بازگشت به توحش منتشر کند.
هرچند بعد از انتشار این کتاب و بعد از گذشت سالها اعتراف کرد که اثرش به حد کافی خوب نبوده و حاضر نیست دوباره چاپش کند، اما میتوان این کتاب را سکوی پرتاب سورنتینو به دنیای ادبیات و آشنا شدنش با نویسندگان بزرگ دنیا دانست.
از سورنتینو تا به حال کتابهای زیادی در زمینه ادبیات داستانی منتشر شدهاست. عمده فعالیت او در زمینه انتشار داستانهای کوتاه است. البته در رزومه این نویسنده میتوانیم شاهد فعالیتهای دیگرش در زمینه ترجمه، انتشار کتابهای مخصوص کودکان و نوجوانان و ... باشیم. آثار سورنتینو به زبانهای زیادی از جمله زبان انگلیسی، زبان ایتالیایی، زبان آلمانی، زبان فرانسوی، زبان چینی و زبان ایرانی ترجمه شدهاند. کتاب گفتوگو با بورخس یکی دیگر از آثار این نویسنده بوده که در فیدیبو میتوانید آن را تهیه کنید.
.jpg?width=700)
آنتولین ایستاده بود وسط حیاط و تنها مانده بود. تنها، سراپا تنها! سردرگم به نظر میرسید. انگاری جای اتاقش را کلا از یاد برده بود. همانطور سکندریخوران زیر چراغ حیاط ایستاده بود. چهقدر راحت میشد از پنجرهی تاریک اتاقم یک گلوله بچپانم توی مُخش! اما به هرحال عقل و درایت و نداشتن سلاح، من را از اين کار منصرف کرد.
بالاخره انگار جای اتاق یادش آمد و راه افتاد سمت اتاق؛ و خب اینطوری باید ازمیدان دید من میگذشت. تنها کاری که میتوانستم بکنم این بود که خوب گوش کنم. مدتی طولانی درگیر چپاندن کلید توی قفل بود. بعد رفت توی اتاق و در را هم پشت سرش به هم کوبید. اما نشنیدم که در را از تو قفل کند. فهمیدم که نباید این لحظه را از دست داد. با عرقگیر و پای لخت از اتاقم بیرون دویدم. یواشکی راه افتادم به سمت اتاق آنتولین و فهمیدم که حتی کلید را از قفل بیرون نکشیده. تخت خواب غژغژی کرد و بلافاصله خروپف عمیق و کرگدن وارش به گوش رسید. قلبم داشت ازجا کنده میشد. بیتاب و دلواپس سرجایم ایستاده و ده دقيقه ای بی آن که صدای دیگری شنیده شود. مراقب اوضاع ماندم.
| فرمت محتوا | mp۳ |
| حجم | 538.۱۶ مگابایت |
| مدت زمان | ۰۶:۳۱:۵۲ |
| نویسنده | فرناندو سورنتینو |
| مترجم | محمد رضا فرزاد |
| مترجم دوم | محمدرضا فرزاد |
| گوینده | رضا بهبودی |
| ناشر | رادیو گوشه |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۰۱/۰۲ |
| قیمت ارزی | 6 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
