دو هزار و بیست؛ هزار و سیصد و نود و نه؛ یکی از عجیبترین سالهای زندگی همه ما. کرونا زندگی را از روال عادیاش انداخت. فوتبال با بهت شاهد درگذشت دیگو مارادونا بود و بارسلونا با خبر رفتن مسی شوکه شد. لیونل مسی در تابستان حرفی زد که هیچکدام از طرفداران بارسا انتظارش را نداشتند: «میخواهم بروم». البته یک سال دیگر قرارداد داشت و به ناچار در نوکمپ ماند، اما مسی -قهرمان ده دوره لالیگا، برنده چهارباره لیگ قهرمانان، نایب قهرمان و بهترین بازیکن جام جهانی دو هزار و چهارده و دارنده شش توپ طلا- آخرین بازمانده بزرگ از آن تیم رویایی پپ گواردیولا است که در سال دو هزار و نه، ششگانهای بینظیر را برد و در یک سال قهرمان لالیگا، جام حذفی اسپانیا، لیگ قهرمانان، سوپرجام اسپانیا و اروپا و جام جهانی باشگاهها شد. با رفتن او، یک عصر نه در بارسا که در فوتبال دنیا به پایان میرسد.
اما مسی -که هماکنون در سی و سه سالگی همراه همسرش، آنتونلا روکوسو و سه پسرش در شهر بارسلونا زندگی میکند- از کجا شروع کرد و چگونه به یکی از بهترین بازیکنان تاریخ -یا به باور بسیاری، بهترین بازیکن تاریخ- تبدیل شد؟
لوکا کایولی در این کتاب کوشیده فصل به فصل زندگی او و ماجراهایی را که از آغاز تولد از سر گذرانده، شرح دهد و برای این که از مسیر واقعیت دور نیفتد، با نزدیکان مسی و آدمهایی که در این مدت سر راه او قرار گرفتهاند، گفتوگو کرده و این فوق ستاره آرژانتینی را از دید آنها به تصویر کشیده است. آقای کایولی در زمان چاپ اول این کتاب (سال هزار و سیصد و نود)، دو فصل جدیدی که نوشته اما هنوز جایی منتشر نکرده بود را برای من فرستاد تا نسخه فارسی زندگینامه لیونل مسی بهروز باشد و خانم بختیاری آنها را از اسپانیایی به فارسی برگرداند.
نکته قابل توجه این که چند سالی از چاپ اول زندگینامه مسی گذشته و ممکن است بعضی از آدمهای این کتاب دیگر آن آدمهای سابق در همان موقعیتهای قبل نباشند، اما همانطور که سال گذشته به ما یاد داد، و البته فوتبال همیشه همینطور بوده، امروز که از خواب بیدار میشویم، ممکن است دنیا جای کاملا جدیدی شده باشد که دیگر آن را نمیشناسیم.
اشکان نعمت پور