این کتاب روایتی ساده و بیتکلف از ایثار دو مادر را بازگو میکند. دو مادر که به تعبیر نویسنده یکی شیرزنی تنها مانده و دیگری دلاوری نفس بریده است. این کتاب از زبان یک مرد و درباره دو مادر وی روایت میشود. مادر نخستش زنی روستایی است که در پی عشقی نافرجام و سرخوردگی ناشی از ازدواجی شکست خورده پس از چهار زایمان پیاپی در افسردگی فرو رفته و یک ماه پس از تولید آخرین فرزندش در بیمارستان بستری است و هشت سال پس از آن در وضعیتی اسفبار از دنیا میرود. مادر دومش اما مادر خانوادهای است پرجمعیت که سرپرستی کودک را پذیرفته و همچون فرزند خویش او را پرورانده است.