برادر خرسی اسباببازی موجودات فضایی و فیلمهای ترسناک را خیلی دوست داشت. او همیشه پولهایش را جمع میکرد تا از این اسباببازیها بخرد، ولی خواهر خرسک اصلا این اسباببازیها را دوست نداشت. یک روز داداش خرسی به سینما رفت تا فیلم جنگ موجودات فضایی را ببیند. شب، هم خرسک و هم خواهرش کابوس دیدند. آنها خواب موجودات فضایی را دیدند و وحشتزده از خواب پریدند و پیش پدر و مادرشان رفتند. سپس پدر و مادر درباره خواب به آنها توضیحاتی دادند.