این کتاب بر اساس یک نسخه خطی اصیل به زبان عربی نوشته شده است، نوعی دفتر خاطرات که به قلم یکی از شاگردان ابنسینا به نام ابوعبید جوزجانی، کسی که مدت بیست و پنج سال در کنار او زندگی میکرده است. کتاب به چندین «مقامه» یا «مجلس» تقسیم شده است. در زبان عربی کهن این واژه معنی اجتماع قبایل را میداد. بعدها در توصیف شبهایی که نخستین خلفای اموی و عباسی صرف گفتوگو و شنیدن سخنان آموزندهی دانشمندان میکردند به کار رفت. به تدریج که معلومات ادبی و علمی، که در گذشته منحصر به درباریان بود، در میان تودهی مردم رواج یافت، معنی آن گستردهتر شد و حتی به جایی رسید که به طلب احسان از سوی گدایان نیز اطلاق میشد. پارهای از پانوشتهای صفحات کتاب اظهارنظرها و توضیحات جوزجانی است که در هر مورد مشخص شده است؛ در غیر این صورت پانوشتها از مؤلف کتاب است.
به منظور سهولت در درک مطالب کتاب، بیمناسبت نیست به اوضاع سیاسی و مذهبی ایران در دورهی ابنسینا نگاهی بیفکنیم. ایران از حدود سه قرن پیش از آن تاریخ در اشغال اعراب بود و تعدادی سلسلههای محلی، بقایای آنچه را که روزی امپراتوری بزرگی بشمار میرفت، قطعهقطعه کرده بودند. از میان آنها دو سلسله برتری داشتند و میکوشیدند قدرت فائق را به دست آورند: سامانیان و آل بویه. سلسله سامانیان که در ۲۰۴ هجری (۸۱۹ میلادی) به دست سامان خداﺓ حاکم بلخ تأسیس شد، نخستین سلسلهی ایرانی بود که توانست پس از فتح اعراب سربلند کند. سامانیان غرور و احساسات ملی را به ایرانیان بازگرداندند و به تشویق آنان علوم و هنر رونق تازهای یافت. سمرقند و بخارا (پایتخت سامانیان) به مراکز دانش و فرهنگ مبدل شد. ولی ارکان این سلسله در برابر قدرت ترکان، که از حدود ۳۸۷ هجری سر برافراشته بودند، به لرزه درآمد و پس از سقوط بخارا در ۳۸۹ بهکلی منقرض شد.
آل بویه نیز سلسلهای ایرانی و شیعی مذهب بود که در منطقهی دیلم در شمال ایران به دست سه فرزند بویهی ماهیگیر: علی، حسن و احمد، تأسیس شد و قدرت را در دست گرفت. این سلسله از حدود ۳۲۰ تا ۴۴۸ هجری در غرب ایران فرمانروایی میکرد.
سلاطین آل بویه همگی لقب «دوله» داشتند، ولی پس از آنکه عضدالدوله در جمادیالاول ۴۳۴ (دسامبر ۹۴۵) بغداد را گرفت و خلیفهی عباسی را دستنشاندهی خود کرد، لقب «شاهنشاه» را بر خود نهادند. آخرین پادشاه این سلسله که رحیم نام داشت در ۴۴۸ به دست طغرل بیگ سلجوقی از سلطنت خلع شد.
در آن ایام سه مذهب بزرگ در ایران وجود داشت که هر سه از دین اسلام نشأت گرفته بودند: تسنّن، تشیّع و اسماعیلیه (باطنیّه). سنّیان که اکثریت داشتند خود را پیرو اسلام راستین میدانستند و پیروان سایر فرقهها را رافضی و مرتد میشمردند. در این جهان درهم و برهم و آشفته بود که یکی از مغزهای متفکر و نابغهی جهان قدم به عرصهی هستی نهاد و آثاری از خود به یادگار گذاشت که جاودانی ماند.
کتاب زاییده ذهن نویسنده است ومطابقت تاریخی ندارد،اسم ابن سینا حسین است وااروپاییان همانطور که خیام را شرابخوار معرفی کردند ،با ابن سینا هم همان کار را کردندافردوسی هیچوقت بخارا نرفت ، کتاب پر اشتباهات تاریخی است.اگر از تاریخ وزندکی ابن سینا چیزی نمیدانید ،بخوانید وگرنه شمارا بسیار اذیت خواهد کرد.
5
خوشخوان 🪶
تلخ ☕️
پربار 🌳
گیرا 🧲
آموزنده 🦉
مگه بهتر و د قیق تر و مستند تر از این کتاب هم برای شناخت واقعی یکی از بزرگان ایران یعنی ابن سینا هم وجود داره، بخوانید و لذت ببرید تا بدانید که در این گیتی سراسر گر بگردی نیابی خردمندی شادمانه یعنی چی
5
گیرا 🧲
چقدر مفتخرم از اینکه یک چنین اسطوره ای در تاریخ کشورمون داریم با خوندن این کتاب میشه فهمید که چه روزهای درخشان و انسانهای بزرگی داشتیم و تلاش کنیم از این بزرگان الگو بگیریم
5
پیشنهاد میکنم حتما بخوانيد ،عالی بود، این کتاب راهنمایی میکند خیلی بيشتر مطالعه کنید