در تمامی لحظات خواندن و شنیدن این داستان، سرمستی حیرتانگیزی از فضایی عاشقانه و جادویی جاری میشود. این یک هایکو نیست بلکه داستانی شعرگونه است که از فرهنگ ژاپنی و هایکو الهام گرفته است. قصهی یک دلدادگی عجیب و جاودانی به سفیدی دانهی برف.
داستان پسری بهنام یوکوآکیتا که تنها دو سودا در سر دارد: سرودن هایکو و برف. اما همین که ب ه دل جنگل برفی میزند، با عشقی مواجه میشود که همه چیز را تغییر میدهد.
".... مطلعی شورانگیز، روایتی زلال، همتای حس سیال عاشقانهای که خالق اثری چنین زیبا شد." نشریه فیگارو