0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
چشم هایت
٪30

معرفی، خرید و دانلود کتاب صوتی چشم هایت

نویسنده:
سیر سدریک
درباره چشم هایت

چشم‌ها پنجرة قلب هستند. این جمله را بارها و بارها شنیده و خوانده‌ایم. در ادبیات و متون و شعرهای زیادی، وصف‌های بی‌نظیری درباره‌ی چشم‌ها وجود دارد. همیشه این عضو صورت سوژه‌ی مناسبی برای نویسندگان برای جلب نظر خواننده بوده است. در بسیاری از داستان‌های عاشقانه آمده است که فرد عاشق، دلبسته‌ی چشمان معشوق شده است. اما همیشه داستان به همین زیبایی نیست.

«چشمانی که از شدت ترس می‌درخشیدند و اشک از آن‌ها سرازیر می‌شود و بر روی گونه‌ها می‌ریزد. از همان لحظه‌ای که آن زن را در خیابان دیده بود، می‌خواست تصاحبش کند. فقط به او می‌اندیشید. لحظه شماری را آغاز کرده و خودش را آماده می‌کرد.»

این بخشی از مقدمه‌ی کتاب صوتی چشمهایت بود. روایتی ترسناک و جنایی و داستانی هیجان‌انگیز از یک ماجرا.

درباره‌ی کتاب صوتی چشم‌هایت

رمان چشمهایت، رمانی در ژانر وحشت است. عنصر اصلی این دست از رمان‌ها غیر قابل پیش‌بینی بودن است که کتاب چشم‌هایت به خوبی از پس این مهم برآمده است. پایان کتاب بسیار شوکه کننده است و در کنار این در طی داستان نیز خواننده در هر لحظه درگیر ماجرایی جدید می‌شود.

کتاب چشمهایت داستانی ترسناک است از داستان زندگی توما در یک هفته. تمامی ماجراهای کتاب فقط در یک هفته اتفاق می‌افتد اما قلم نویسنده آن‌چنان با مهارت داستان پردازی کرده است که شما بین گذشته، حال و آینده ماجرا در گردش خواهید بود. محور داستان شخص توما است که با بیماری اختلال خواب دست و پنجه نرم می‌کند، برای رفع این مشکل و باقی مشکلات زندگی‌اش به روانپزشک مراجعه می‌کند. در طی دوره‌ی درمان کابوس‌هایی به سراغش می‌آید که از واقعیت واقعی‌تر هستند و او را وارد بازی می‌کنند که مطمئن نیست از پس انجام آن‌ها برآید. در این کابوس‌ها او قاتلی است که با لذت قربانی می‌گیرد.

کتاب صوتی چشم‌هایت ( Avec tes yeux) در سال ۲۰۱۵ در فرانسه منتشر شد و سیر سدریک با نوشتن این رمان ژانر وحشت بیش از گذشته مورد توجه مخاطبان و منتقدان ادبی قرار گرفت. اثری پرفروش در فرانسه که هم زمان ماجرای دو فرد را روایت می‌کند که در ظاهر هیچ ارتباطی با همدیگر ندارند اما هر چه داستان پیش می‌رود، سلسله رخداد‌هایی آن‌ها را به هم متصل می‌کند.

این کتاب موفق به دریافت جوایز متعددی چون جایزه ماسترتون فرانسه، جایزه رمان پلیسی فرانسه، جایزه رمان وحشت فرانسه، جایزه بهترین کتاب تخیلی فرانس، جایزه کتاب محبوب خوانندگان پاریسی شد و در لیست پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز هم قرار گرفت.

درباره سر سدریک نویسنده کتاب صوتی چشم‌هایت

سر سدریک، نویسنده‌ای متولد ۱۹۷۴ است که در دانشگاه ادبیات خوانده و سالیان سال به نشر، روزنامه‌نگاری و ترجمه مشغول بوده است. وی در سال ۲۰۰۵ شروع به نویسندگی در ژانر وحشت کرد و تا کنون در این حرفه باقی‌مانده است. ترس و هیجان عناصر جدایی ناپذیر از داستان‌های کوتاه و بلند او هستند. سیر سدریک تا به امروز 9 رمان و دو مجموعه داستان منتشر کرده و آثارش به چندین زبان برجسته دنیا همچون انگلیسی، لهستانی، فارسی و ترکی ترجمه شده است.

سر سدریک (Sire Cedric) موفق به دریافت جوایز زیادی شده است از جمله، جایزه ماسترتون برای رمان فرزند گورستان (L'Enfant des cemetery)، جایزه Polar (جشنواره کنیاک) برای رمان تب و خون (Of Fever and Blood)، جایزه ادبی (Histoires de Romans3) برای رمان (La Mort en tête ) در سال ۲۰۱۴ .

درباره ترجمه کتاب صوتی چشم‌هایت

کتاب پرطرف‌دار چشمهایت به قلم آریا نوری را نشر البرز که یکی از قدیمی‌ترین انتشارات ایران محسوب می‌شود به بازار عرضه کرده است. آریا نوری که قلمی بسیار خواندنی و روان در ترجمه دارد، یک مترجم جوان متولد ۱۳۷۰ است که به دو زبان انگلیسی و فرانسوی مسلط است. با توجه به آثار او می‌توان گفت وی به ژانر جنایی و هراسناک علاقه‌مند است.

از آنجایی که کتاب چشمهایت مورد استقبال عمومی قرار گرفت، انتشارات صوتی آوانامه، ترجمه‌ی آیا نوری را با صدای آرمان سلطان‌زاده، منتشر کرد. سلطان‌زاده، در خوانش کتاب‌های صوتی دارای مهارتی ستودنی است که همین امر باعث شده کتاب‌هایی که با صدای وی است طرف‌داران خودش را داشته باشد. انتشارات آوانامه در راستای علاقه‌مندی روز افزون مخاطبان به پادکست و کتب صوتی، اقدام به تولید و فروش کتاب صوتی کرد و در این زمینه هم بسیار خوش درخشید.

کتاب صوتی چشم‌هایت برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به خواندن کتاب‌هایی در ژانر ترس و جنایی علاقه‌مند هستید و یا در اطرافتان کسی هست که وقت کافی برای خواندن کتاب دارد و از ماجراهای پلیسی لذت می‌برد، کتاب چشمهایت گزینه‌ي خوبی برای شروع و هدیه دادن است. ناگفته نماند که اگر زمان کافی دارید و یا می‌توانید چند شب نخوابید به سراغ کتاب چشمهایت بروید. زیرا با شروع کتاب، زمانی آن را زمین می‌گذارید که تمام شده باشد.

در بخشی از کتاب صوتی چشمهایت می‌شنویم

- اینجا دیگه کجاست؟

- «اینجا امنه» خیالت راحت.

توما قدمی در اتاق می‌زند. در دستشویی نیمه‌باز است. چشمش به یک‌بند رخت و چند لباس آویزان شده بر روی آن می‌افتد.

- ببینم فوکس ... نکنه تو اینجا زندگی می‌کنی؟

فوکس؛ درحالی‌که بر روی یکی از دو صندلی پشت میز می‌نشیند، می‌گوید: «بله، ولی به طور موقت.»

- موقت؟ یعنی چی؟ تو هیچ‌کس رو نداری که کمکت کنه؟

- نخیر. پدر و مادرم از این دنیا رفتن.

-من ... متأسفم ... ولی آخه چطوری؟

فوکس به نظر مردد می‌آید. سرانجام سکوت را می‌شکند: «اگر دوست داری بدونی باید بگم که کشته شدند»

-هر دو؟

فوکس به صندلی خالی اشاره کرده و می‌گوید:

- بیا بشین. انقدر راه نرو، دارم سرگیجه می‌گیرم. اتفاق‌هایی که در زندگی من افتاده است فعلا خیلی مهم نیست.

توما بر روی صندلی روبه روی فوکس می‌نشیند. کمی گیج است. به همة شب‌هایی که خوابش نمی‌برد فکر می‌کند. به شب‌هایی که تا صبح با فوکس گفت‌وگو می‌کرد و در مورد فیلم، کتاب، بازی‌های رایانه‌ای و چیزهای دیگر حرف می‌زدند؛ حتی در مورد مشکل‌هایش با سوفی. توما بخصوص در این مورد خیلی با دوستش حرف می‌زد. بدون آنکه ذره‌ای شک کند. فوکس در اصل دختری جوان اهل ویتنام است. هرچند هرگز کوچک‌ترین اطلاعاتی درمورد خودش نداده بود. حالا توما بهتر می‌فهمد که کوچک‌ترین چیزی درمورد گذشته‌ي دوستش نمی‌داند. اصلاً تصورش را نیز نمی‌کرد او تا اين اندازه جوان باشد. درحالی‌که مستقیم به چشمانش نگاه می‌کند، می‌گوید: من هنوزم در مورد تو نمی‌دونم و این ناراحتم می‌کنه. بخصوص باتوجه‌به این اوضاع‌واحوال.

-بله، حق داری.

لبخندی عجیب بر لب‌های فوکس می‌نشیند. لبخندی درعین‌حال کودکانه و تلخ که باعث می‌شود پیرسینگ لبش تکان بخورد.

- ولی من فعلاً قصد ندارم گذشته مو برات فاش کنم.

توما که قصد تسلیم شدن ندارد، میگوید: «حالت رو چی؟ آخه چرا این‌جا زندگی می‌کنی؟»

- علت اولش اینه که مطمئنم اینجا کسی پیدام نمی‌کنه.

- کی می‌خواد پیدات کنه؟

فوکس که انگار آماده این پرسش بود، بی‌آنکه پاسخی به آن بدهد. به سخنش ادامه می‌دهد: «اینجا لازم نیست من برای اجارة اتاقم بیست جور مدرک نشون بدم. مارک هم از من خوشش میاد و قیمت خیلی منصفانه‌ای رو برای اين اتاق تعیین کرده. البته منم براش یه کارایی می‌کنم. کارای کامپیوتری، هم برای مارک و هم یه چند نفردیگه.»

 

 

 

 


 

  

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
1,005.۴۸ مگابایت
مدت زمان
۱۲:۰۹:۰۵
نویسندهسیر سدریک
مترجمآریا نوری
راویآرمان سلطان زاده
ناشرآوانامه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۹/۱۱/۰۵
قیمت ارزی
8 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۱۰۰۵.۴۸ مگابایت
۱۲:۰۹:۰۵

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.5
از 5
براساس رأی 130 مخاطب
سرگرم‌کننده 🧩 (8)
اجرای روان 🎙️ (5)
5
ستاره
71 ٪
4
ستاره
16 ٪
3
ستاره
6 ٪
2
ستاره
1 ٪
1
ستاره
3 ٪
93 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
4

در مورد داستان: خوب بود، اما به نظرم از آخرای فصل هشتاد تا پایان داستان اونطور که انتظار داشتم نویسنده خوب درش نیاورده بود و فقط یه جورایی سرهم بندیش کرده بود. میتونست آخرش بهتر باشه و حتی میتونست به جای زیاد کردن تعداد فصل ها، اونا رو کمتر ولی طولانی تر کنه که البته این برمیگرده به سلیقه ی نویسنده :) در مورد راوی: نمیدونم چرا آقای سلطان زاده موقع خودندن پارت دخترها اینقدر بی احساس و سریع میخونه. باور کنید افراد زرنگ الزاما تند و سرد حرف نمیزنن? ولی آخ که صدای مجرم چقدر جذذذااااب بوووود. این صدای پروفسور اسنیپ هم هست توی هری پاتر که من عاااشقشممم.❤️

3

خیلی خوشحالم که فیدیبو بالاخره فهمید که از صدای چه افرادی برای خوانش کتاب‌ها استفاده کند، این صدا واقعا عالی بود و منو ترغیب کرد که این کتاب رو بخرم، ان شاالله مدیر مسول فیدیبو این روند رو ادامه دهد و نه اینکه برای فروش بیشتر کتاب‌های صوتی از صدای هر بازیگر و فرد غیر حرفه ای با هر صدای گوش آزاری استفاده کند

5

کتاب جالبی بود، دوستان نظرات خوبی نوشتن که تکرار نمیکنم، فقط یک نکته جدید: برای انسانهای خیلی حساس که تصویرسازی قوی ذهنی دارند و تا مدتی صحنه های تصورشده را مرور میکنن یا خانمهایی که تنها زندگی میکنن و شبها از تاریکی میترسن و فیلم ترسناک و جنایی نمیبینن، شنیدنش توصیه نمیشه آخر کتاب را هم دوست داشتم، باحال تموم شد

1

راستش من تنها و تنها به دلیل گویندگی آقای سلطان‌زاده این کتاب رو انتخاب کردم، و بعدش دیدم که کلی جایزه بهترین رمان جنایی و اینا گرفته. ولی الان که تموم شد، احساس می‌کنم فرانسوی‌ها خیلی تو زمینه انتخاب رمان بد سلیقه هستند. هیچ چیز خاصی نداشت. ضمنا صحنه‌های دعوا و درگیری رو به صورت خیلی صریح توصیف کرده که حال آدم رو واقعا بد می‌کنه. من احساس می‌کنم کاملا وقتم تلف شده با گوش دادن این رمان. به کسی توصیه‌ش نمی‌کنم.

5

عالی بود واقعا عالی بود من اصلا از داستانهای ترسناک جنایی و پر خشونت خوشم نمیاد ولی عاشق این کتاب شدم با تمام هیجانی که داشت بسیار گیرا و جذاب بود نویسنده و راوی یکی از دیگری بهتر و ماهرانه تر عمل کردند و در واقع به نظرم نویسنده و راوی مکمل یکدیگر بودند و از هردوی این دو انسانذارزشمند سپاسگزارم که هردو باهم این همه جذابیت و هیجان را افریدند و همچنین از فیدیبو هم ببرای ارائه این اثر بسیار نشکر میکنم.. ??

4

خیلی کشش داشت و جذاب بود، پر از هیجان. اما باید توجه داشت که صحنه‌های جنایی کاملاً با صراحت نوشته شده‌اند و ممکن است کمی آزار دهنده باشند برای خواننده یا شنونده‌ی حساس. آرمان سلطان‌زاده هم که نیاز به تعریف ندارد، مثل همیشه حرفه‌ای.

5

این کتاب جنایی و هیجانی فوق العاده ای هست. صدای آقای سلطان زاده این زیبایی رو چندین برابر میکنه. مثل همیشه، بهترین کتاب های صوتی، متعلق به صدای ایشون هست.

5

به به به به چه کتابی این اصلا کتاب نیست یه فیلمه وقتی گوش میدادم انگار داشتم فیلم میدیدم اصلا نمیتونستم یه لحظه هم گوشش ندم از بس جذابه در گوش کردنش یه لحظه هم شک نکنین با صدای آقای سلطانزاده که دیگ هیچی

5

اولین کتاب صوتی بود که گوش دادم. به نظرم عاااااااااالی بود. یعنی جذابیت کتاب با صدای آقای سلطان زاده صد چندان شده بود. برای منی که فرصت مطالعه ندارم واقعا مفید بود. البته که داستان هم بسیار جذاب بود.

5

بنظرم دوستانی که کتاب های جنایی و یزره هیجانی دوست دارن حتما این کتاب رو گوش بدن. داستان جالبه با صدای بی‌نظیر آقای سلطان زاده داستان دوبرابر قشنگتر شده

نمایش 83 نقد دیگر
4.5
(130)
سرگرم‌کننده 🧩 (8)
104,000
٪30
72,800
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو
٪50
چشمهایت
چشمهایت
سیر سدریک

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
چشم هایت
٪30
چشم هایت
سیر سدریک
آوانامه
4.5
(130)
سرگرم‌کننده 🧩 (8)
104,000
٪30
72,800
تومان

از همین نویسنده مطالعه کنید

مشاهده بیشتر