- ورونیکا از زندگی دست میکشد: در یکی از روزهای پاییز، ورونیکا سرانجام به این نتیجه میرسد که خودش را بکشد. به همین خاطر، چند بسته قرص خوابآور را دانهدانه قورت میدهد و منتظر میماند که اثر کنند. عنوان کتاب و محتوای سطور ابتدایی آن، آشکارا مضمون کلی رمان را نشان میدهند؛ اما ماجرا به همینها ختم نمیشود و زندگی، فراز و فرود بسیاری برای ورونیکای بیست و چهار ساله در آستین دارد. «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد»، از بهترین آثار نویسندهی نامآشنای برزیلی یعنی « پائولو کوئیلو» است که میتوان آن را پس از «کیمیاگر» محبوبترین اثر این نویسنده نیز دانست. کوئیلو در این رمان روانکاوانه، به بررسی مقولهی مرگ و زندگی میپردازد و در خلال آن، از معنا، هدف و امید برای زندگی نیز سخن میگوید. - «دیوانگیست چارهی دل چون گرفته شد» بخش زیادی از داستان این کتاب، در فضای یک بیمارستان روانی یا به اصطلاح عامیانه «دیوانهخانه» میگذرد. و یکی از مضامین اصلی رمان هم همین مفهوم دیوانگی است. کوئیلو معتقد است که وقتی لفظ «دیوانه» بر ساکنان این مکان گذاشته میشود، منجر به بیپرواییشان شده و آنها که دیگر ترسی از قضاوتهای دیگران ندارند، به نیات درونی و خواستهای واقعیشان نزدیکتر شده و بدون سانسور، خود حقیقیشان را بروز میدهند. نویسنده نیز همچون صائب تبریزی، دیوانگی را چارهی بسیاری دلگرفتگیهای انسان میداند و حقیقتا که گاهی «این قفل از کلید دگر وا نمیشود». - همهی ما به نوعی دیوانهایم: پائولو کوئیلو، علاوه بر بیان سرگذشت ورونیکا، شرح حال چند شخصیت دیگر را نیز تعریف میکند که زندگی هر کدام، جایی با ورونیکا هممسیر میشود. این افراد، همه در بیمارستان روانی بستریاند و به قول یکی از شخصیتهای کتاب، هر کدام بهنوعی دیوانهاند. آنها نمیخواهند بمیرند؛ اما از جایی، دیگر خودشان نبودهاند و برای خاطر خود، زندگی نکردهاند. و آیا کسی که دیگر خودش نیست را میتوان زنده نامید؟ و آیا معنای مردن، جز دست کشیدن از دغدغهها و آرزوهایی است که هویت فرد را شکل میدهند؟ - «بشو آنکه هستی!» در جایی از داستان، ورونیکا وارد یک جلسهی مراقبه میشود و این سخنان را میشنود: «دیوانه بمانید ولی مثل آدمهای عاقل عمل کنید. ریسک متفاوت بودن را بپذیرید ولی یاد بگیرید که این کار را بدون اینکه جلب توجه کنید، انجام دهید. تمرکز کنید تا منِ حقیقی خودش را نشان دهد». ورونیکا از ماهیت این منِ حقیقی سؤال میکند و مرد پاسخ میدهد: «همانی که هستی؛ نه چیزی که بقیه از تو ساختهاند.» پائولو کوئلیو در آوانامه ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، پس از کیمیاگر دومین اثر پائولو کوئیلو است که توسط نشر صوتی آوانامه، این بار با همکاری انتشارات مجید و با صدای سارا فیض به صورت صوتی منتشر شده است.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 600.۹۸ مگابایت |
مدت زمان | ۰۷:۱۴:۵۱ |
نویسنده | پائولو کوئیلو |
مترجم | بهناز سلطانیه |
راوی | سارا فیض |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۱۰/۲۹ |
قیمت ارزی | 13 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خوب بود اما از شاخصترین کارهای کوئیلو نبود. اصرار نویسنده در تحلیل و موشکافی روانشناسانه شخصیتها تا حد زیادی تکلفآمیز بنظر میرسید. اما مضمون اصلی کتاب بسیار قابل تامله. چیزی که بهش نام جنون و دیوانگی میدن در اغلب موارد رفتار خلاف عقل نیست بلکه رفتار خلاف عرفه حتی اگر عرف تکیه محکمی روی عقل نداشته باشه. این برآیند رویهایه که به مرور زمان و حتی با گذر نسلها فردیت رو از انسان سلب میکنه تا همرنگ جماعت بشه و اگر نشد دیوانه خطاب خواهد شد و از جامعه طرد خواهد شد. در نتیجه انسان یاد میگیره که از نیازها و خواستها و عمیقترین لذات زندگیش چشم بپوشه تا تایید جامعه رو به دست بیاره و در عقلانیتی ظاهری که در واقع جنون حقیقیه عمرش رو به بیهودگی بسر بیاره یا اگر احساس بیهودگی کرد مثل ورونیکا تصمیم بگیره که بمیره. ویلت مقررات سختی داره اما نه به سختی مقررات جامعه. و چون بیماران ویلت مجبور نیستند مطابق عرف رفتار کنند و این فرصت رو دارند که بدون نقاب زندگی کنند هرگز از ویلت فرار نمیکنند هرچند همیشه امکان فرار مهیاست. صدا و اجرای راوی هم خیلی خوب بود غیر از جاهایی که عصبانی میشد و صداش میرفت به سمت جیغ! بلا به دور!! در ضمن ترتیب فایلها در فهرست بخشها به هم ریختهس. مگه کارشناس فیدیبو روی آپلود فایلها نظارت نداره؟
بینظیر. اول از همه از نظر ترجمه باید بگم خیلی روان و قابل فهم و از نظر راوی فکر نمیکنم بشه بهتر از این روایت کرد یه کتاب رو. حالا از نظر مفهوم این کتاب در مورد تفاوت آدمها و درک نکردن این مسئله و ترسمون از شبیه عرف جامعه نبودن و پنهان کردن خود واقعیمون و به واسطه اون از بین بردن رضایت از خودمون و زندگی هستش. روی این کت اب به نظرم اونقدری که شایسته اون هست مانور داده نشده ولی یکی از بهترین کتابهاییه که خوندم. امیدوارم به انتخاب شما کمکی کرده باشم.
کتاب شاید برای هرکسی مناسب نباشد. ولی اجرای بانو فیض رابسیارپسندیدم. درمقایسه بااجرای بانونیکیکریمی خیلی زیباترست. اجرای بانوکریمی کسلکننده است. ولی بانوسارافیض با دقتدراج رای لحن، کنترل تنفس وکم نیاوردن جمله، حجم صدای متفاوت ودرعین حال رسا و... اجرایی دلنشین رابوجودآورده. امیدوارم موفق باشند
داستانی پرمحتوا، و صدای دلنشین گوینده، ترکیب خوبی میسازند برای داشتن اوقاتی خوش. اما ایرادی ک میتوان گرفت به چیدمان فایلهاست ک عوامل فیدیبو باید تجدید نظری در آن داشته باشند و آنها را به ترتیب اصلاح کنند. شنونده گرامی به ترتیب فایلها دقت کن و نگذار از اول فایل اجرا شود و به آخر داستان برسد. فایلها در بعضی جاها درهم برهم هستند
راوی صدای بسیار زیبایی داشت اما ایکاش کتاب رپ با لحن نمایشی نمیخوند. به نظرم سطح این کتاب از سایر کتابهای پائولو کوئیلو پایینتر بود. من کیمیاگر، کوه پنجم و مکتوب رو ازش خوندم و این رو به هیچ وجه اندازه اونها دوست نداشتم. مخصوصا که بعضی از قسمتهاش زننده بود. هرچند که مطالب جالبی راجع به یه سری از بیماریهای روانی داشت.
کتاب به ذاته بازاری و عامه پسند هست و میتونه اطلاعات نسبتا مفیدی درباره آسيب شناسی روانی ارائه کنه اما متاسفانه کمی کشدار نوشته شده و از اواسط داستان ، پایان داستان لو میرود. ضمنا تلاش گوینده برای درآورد ن صداهای مختلف چندان زیبا نیست. صدای زنانه شاید بتواند صدای کودک را خوب تقلید کند اما صدای مردانه را خراب میکند.
شروع خوبی داره و پایانش هم برای من جالب بود در حین بیان داستان پیام های قشنگی هم داره توصیف بیماری های روانی مثل پنیک اتک خیلی دقیق انجام شده و این باعث شد داستان منو بیشتر درگیر خودش کنه اواسط داستان یکم کشش کتاب برای من کم شد گویندگی هم حرف نداشت
کتاب خیلی زیبا و آموزنده ب ود.اجرا هم خیلی خیلی جذاب و روان بود. این اولین کتابی بود که از این نویسنده مطالعه کردم و بسیار زیاد از انتخاب این کتاب با این اجرا راضی هستم.
صدا و خوانش راوی بسیار عالی. اما موضوع کتاب برای شخص بنده خیلی جذاب نبود. کامل ا سلیقه ای است. اما ارزش یکبار خواندن را دارد.
کتاب رو برای کسایی که از زندگی نا امید هستن پیشنهاد می کنم و بی نهااااااایت از خوانش خانم سارا فیض لذت بردم، حرفه ای و عالی ... ??