داستانهای جنایی بسیار برای ذهن آدمی جذاباند و دلیل این اتفاق بسیار ساده است، در داستانهای جنایی رابطهی علت و معلولی میان اتفاقات است که حکمرانی میکند و این چیزی است که ذهن انسان میپسندد. ذهن انسان به حل کردن پازل علاقه دارد و یک داستان جنایی میتواند محرک بسیار خوبی برای ذهن باشد. آگاتا کریستی یکی از نویسندگانی است که با این خصوصیت مغز انسان بهخوبی آشناست و به همین دلیل داستانهایش برای مخاطب جذابیت زیادی دارد و مخاطب را وادار میکند ماجرا را دنبال کند. مرکب مرگ یکی از داستانهای جذاب کریستی است که خواندنش خالی از لطف نیست.
مرکب مرگ با نام اصلی «the pale horse» سال ۱۹۶۱ در ایالاتمتحده منتشر شد. مرکب مرگ یکی از داستانهایی است که خبری از قهرمانان معمول داستانهای کریستی یعنی پوآرو و خانم مارپل نیست و کارآگاهان داستان شناختهشده نیستند.
راوی اصلی کتاب که قهرمان داستان هم هست «مارک ایستر بروک» نام دارد. او دعوای دو دختر را در قهوهخانهای میبیند و میبیند که یکی از آنها موهای دیگری را میکشد. مدت کوتاهی پس از این ماجرا مارک میشنود که دختر دوم «توماسینا تاکرتون» درگذشته است. در مراسم شامی با یک دوست زنی به نام پوپی استرلینگ از چیزی به نام مرکب مرگ حرف میزند که مرگها را برنامهریزی میکند اما او ناگهان از اشارهای که کرده پیشمان میشود و دیگر چیزی نمیگوید.
در ادامه مارک با قتل کشیشی به نام پدر گورمن مواجه میشود و میفهمد در کفش او لیستی بوده که در آن فامیلیهایی مانند کاریگان، تاکرتون و هسکت- دوبوا نوشته شده است. هسکت -دوبوا نام خانوادگی پدرخواندهی مارک است که به تازگی درگذشته است. ناگهان ترسی در مارک شکل میگیرد که شاید مرگها برنامهریزی شدهاند.
این داستان جذاب طرفداران زیادی در سراسر جهان دارد و به زبانهای مختلفی برگردانده شده است.
آگاتا کریستی نویسندهی انگلیسی قرن بیستم و مشهورترین نویسندهی داستانهای معمایی تاریخ است. او سال ۱۸۹۰ از پدری امریکایی و مادری انگلیسی در انگلستان منتشر شد. اگرچه او در تمام عمرش این فرصت را داشت که در آمریکا زندگی کند و پاسپورت آمریکایی داشته باشد انگلیس را برای زندگی انتخاب کرد.
آگاتا کریستی در سالهای جنگ جهانی اول بهعنوان پرستار و مسئول داروخانه فعالیت میکرد و در این سالها علاقهی زیادی به شناخت سمها نشان داد. در همین زمان بود که با آرچیبالد کریستی که عضو ارتش سلطنتی بود ازدواج کرد. این ازدواج ۱۴ سال طول کشید و آنها صاحب یک پسر شدند که تنها فرزند آگاتا کریستی بود. آگاتا پس از جدایی از همسر اولش با باستان شناسی به نام مکس مالوان که ۱۴ سال از خودش کوچکتر بود ازدواج کرد و به خاطر شغل ماکس باهم دنیا را گشتند. آگاتا در این سفرها که بخش زیادی از آنها به شرق بود عکاسی میکرد و برای داستانهایش ایده میگرفت.
آگاتا کریستی اولین رمان جناییاش «ماجرای اسرارآمیز در استایلز» را سال ۱۹۲۰ منتشر کرد. این داستان همان جایی است که کارآگاه هرکول پوآرو متولد شد. او بعدها در پایان دههی سی در داستان پردهها پوآرو را کشت اما این داستان تا سال ۱۹۷۵ منتشر نشد و پوآرو همچنان در داستانهای او حضور داشت. بعدها پس از انتشار این داستان و مرگ پوآرو، روزنامهها به این موضوع واکنش نشان دادند و مقالاتی در یادبود محبوبترین کارآگاه داستانهای پلیسی قرن بیستم نوشتند.
کتابهای کریستی در مدت کوتاهی به مشهورترین رمانهای جنایی تبدیل شدند و میلیونها نسخه از آنها در سراسر جهان ترجمه و فروخته شد. کتاب «سپس هیچکدام باقی نماندند» از این نویسنده، با بیش از صد میلیون نسخه فروش، پرفروشترین داستان جنایی تمام دوران نام گرفته است. از میان بهترین داستانهای آگاتا کریستی که در ایران ترجمه و منتشر شدهاند میتوان به کتابهای «قتل در تعطیلات»، «قتل در بینالنهرین»، «مرگ روی نیل»، «خانه کج»، «کریسمس هرکول پوآرو» و «جنایت خفته» اشاره کرد. آگاتا کریستی اولین نفری است که جایزهی استاد اعظم را از انجمن جنایینویسان آمریکا دریافت کرده است. آگاتا کریستی سال ۱۹۷۶ درگذشت.
مرکب مرگ داستان جذابی از آگاتا کریستی است که در ایران نیز توجه ناشران و مترجمان را به خود جلب کرده است. ترجمهی محمود حبیبی از این اثر را انتشارات هرمس در مجموعه کارآگاه منتشر کرده است. نسخه الکترونیک این ترجمه را میتوانید از فیدیبو دانلود کنید.
ترجمهی دیگری هم از این اثر سال ۱۳۹۴ با نام «قتل از راه دور» منتشر شد که کاوه نگارش آن را انجام داده است.
داستانهای آگاتا کریستی حداقل ارزش یکبار خواندن را دارد. او متخصص نوشتن داستانهای جنایی است. از زمانی که داستانهای او با اقبال جدی مخاطبان مواجه شد متخصصان تلاش کردند بفهمند او چطور داستانهایش را مینویسد که همه را به خود جلب میکند و هیچکس از خواندنشان نمیگذرد اما تنها چیزی که پیداست این است که کریستی رگ خواب مخاطب را پیداکرده و توانسته شخصیتها و فضاهایی بیافریند که برای همه ملموس است و درنتیجه مخاطبان دوست دارند معماهایش را دنبال کنند. مرکب مرگ یکی از داستانهای بسیار خوب این نویسنده است که پر از جزئیات جذاب و خواندنی است. این داستان جذاب را باید یکبار هم که شده خواند و از دقت نظر نویسندهی کمنظیرش لذت برد.
سرم را به علامت نفی تکان دادم و گفتم:
-نه هیچکس نیست.
- گندش بزنند؛ مثلاً اخاذی چطور است؟ گرفتاری زیاد دارد؛ اما خطر زیادی متوجه تو نیست. اگر تو وکیل مجلس بودی یا در وزارت خارجه کار میکردی یا یک وزیر در حال ترقی بودی، در آن صورت قضیه فرق میکرد. برای من هم همینطور. پنجاه سال پیش، این کار سادهای بود: نامههای افشاگرانه وجود داشت. عکسهای لختی بود؛ اما این روزها کی به این چیزها کار دارد؟ آدم ممکن است دوک ولینگتون باشد و بگوید: «هر غلطی میخواهی با آنها بکن». خب. دیگر چی می ماند؟ دو همسری؟
نگاه سرزنش باری به من انداخت و گفت:
-افسوس که تو هیچوقت ازدواج نکردهای؛ اگر کرده بودی. میتوانستیم داستانی سر هم کنیم.
احتمالاً رنگ رخسارم خبر از سر درونم داده بود. چون جینجر بهسرعت گفت:
-ببخشید. تو را یا موضوع ناراحتکنندهای انداختم؟
-نه موضوع ناراحتکنندهای نبود. مربوط به سالها پیش است. شک دارم الآن کسی باشد که از آن باخبر باشد.
-یعنی تو با کسی ازدواج کرده بودی؟
بله. وقتی دانشگاه بودم. ما آن را مخفی نگه داشتیم. او خب... خانواده من اگر میفهمیدند قشقرقی به پا میکردند. من هم که به سن قانونی نرسیده بودم. سنهایمان را بالاتر گفته بودیم.
لحظاتی سکوت کردم تا گذشته را به یاد بیاورم. آهسته گفتم:
-معلوم بود که زیاد طول نمیکشد. این را حالا میفهمم. او زیبا بود و خیلی تو دل برو...
اما...
- خب. چه اتفاقی افتاد؟
ما برای تعطیلات تابستانی رفته بودیم ایتالیا. تصادفی رخ داد تصادف اتومبیل و او دردم کشته شد.
Mark Easterbrook مارک ایستر بروک
Thomasia tukerton توماسیا تاکرتون
Poppy stirling پوپی استرلینگ
Corrigan کاریگان
Hesketh- dobius هستک- دوبوا
کد کتاب: ۱۰۸۹
نام کتاب: مرکَب مرگ
نام نویسنده: آگاتا کریستی
نام مترجم: محمود حبیبی
نام ناشر: هرمس
داستانهای جنایی بسیار برای ذهن آدمی جذاباند و دلیل این اتفاق بسیار ساده است، در داستانهای جنایی رابطهی علت و معلولی میان اتفاقات است که حکمرانی میکند و این چیزی است که ذهن انسان میپسندد. ذهن انسان به حل کردن پازل علاقه دارد و یک داستان جنایی میتواند محرک بسیار خوبی برای ذهن باشد. آگاتا کریستی یکی از نویسندگانی است که با این خصوصیت مغز انسان بهخوبی آشناست و به همین دلیل داستانهایش برای مخاطب جذابیت زیادی دارد و مخاطب را وادار میکند ماجرا را دنبال کند. مرکب مرگ یکی از داستانهای جذاب کریستی است که خواندنش خالی از لطف نیست.
مرکب مرگ با نام اصلی «the pale horse» سال ۱۹۶۱ در ایالاتمتحده منتشر شد. مرکب مرگ یکی از داستانهایی است که خبری از قهرمانان معمول داستانهای کریستی یعنی پوآرو و خانم مارپل نیست و کارآگاهان داستان شناختهشده نیستند.
راوی اصلی کتاب که قهرمان داستان هم هست «مارک ایستر بروک» نام دارد. او دعوای دو دختر را در قهوهخانهای میبیند و میبیند که یکی از آنها موهای دیگری را میکشد. مدت کوتاهی پس از این ماجرا مارک میشنود که دختر دوم «توماسینا تاکرتون» درگذشته است. در مراسم شامی با یک دوست زنی به نام پوپی استرلینگ از چیزی به نام مرکب مرگ حرف میزند که مرگها را برنامهریزی میکند اما او ناگهان از اشارهای که کرده پیشمان میشود و دیگر چیزی نمیگوید.
در ادامه مارک با قتل کشیشی به نام پدر گورمن مواجه میشود و میفهمد در کفش او لیستی بوده که در آن فامیلیهایی مانند کاریگان، تاکرتون و هسکت- دوبوا نوشته شده است. هسکت -دوبوا نام خانوادگی پدرخواندهی مارک است که به تازگی درگذشته است. ناگهان ترسی در مارک شکل میگیرد که شاید مرگها برنامهریزی شدهاند.
این داستان جذاب طرفداران زیادی در سراسر جهان دارد و به زبانهای مختلفی برگردانده شده است.
آگاتا کریستی نویسندهی انگلیسی قرن بیستم و مشهورترین نویسندهی داستانهای معمایی تاریخ است. او سال ۱۸۹۰ از پدری امریکایی و مادری انگلیسی در انگلستان منتشر شد. اگرچه او در تمام عمرش این فرصت را داشت که در آمریکا زندگی کند و پاسپورت آمریکایی داشته باشد انگلیس را برای زندگی انتخاب کرد.
آگاتا کریستی در سالهای جنگ جهانی اول بهعنوان پرستار و مسئول داروخانه فعالیت میکرد و در این سالها علاقهی زیادی به شناخت سمها نشان داد. در همین زمان بود که با آرچیبالد کریستی که عضو ارتش سلطنتی بود ازدواج کرد. این ازدواج ۱۴ سال طول کشید و آنها صاحب یک پسر شدند که تنها فرزند آگاتا کریستی بود. آگاتا پس از جدایی از همسر اولش با باستان شناسی به نام مکس مالوان که ۱۴ سال از خودش کوچکتر بود ازدواج کرد و به خاطر شغل ماکس باهم دنیا را گشتند. آگاتا در این سفرها که بخش زیادی از آنها به شرق بود عکاسی میکرد و برای داستانهایش ایده میگرفت.
آگاتا کریستی اولین رمان جناییاش «ماجرای اسرارآمیز در استایلز» را سال ۱۹۲۰ منتشر کرد. این داستان همان جایی است که کارآگاه هرکول پوآرو متولد شد. او بعدها در پایان دههی سی در داستان پردهها پوآرو را کشت اما این داستان تا سال ۱۹۷۵ منتشر نشد و پوآرو همچنان در داستانهای او حضور داشت. بعدها پس از انتشار این داستان و مرگ پوآرو، روزنامهها به این موضوع واکنش نشان دادند و مقالاتی در یادبود محبوبترین کارآگاه داستانهای پلیسی قرن بیستم نوشتند.
کتابهای کریستی در مدت کوتاهی به مشهورترین رمانهای جنایی تبدیل شدند و میلیونها نسخه از آنها در سراسر جهان ترجمه و فروخته شد. کتاب «سپس هیچکدام باقی نماندند» از این نویسنده، با بیش از صد میلیون نسخه فروش، پرفروشترین داستان جنایی تمام دوران نام گرفته است. از میان بهترین داستانهای آگاتا کریستی که در ایران ترجمه و منتشر شدهاند میتوان به کتابهای «قتل در تعطیلات»، «قتل در بینالنهرین»، «مرگ روی نیل»، «خانه کج»، «کریسمس هرکول پوآرو» و «جنایت خفته» اشاره کرد. آگاتا کریستی اولین نفری است که جایزهی استاد اعظم را از انجمن جنایینویسان آمریکا دریافت کرده است. آگاتا کریستی سال ۱۹۷۶ درگذشت.
مرکب مرگ داستان جذابی از آگاتا کریستی است که در ایران نیز توجه ناشران و مترجمان را به خود جلب کرده است. ترجمهی محمود حبیبی از این اثر را انتشارات هرمس در مجموعه کارآگاه منتشر کرده است. نسخه الکترونیک این ترجمه را میتوانید از فیدیبو دانلود کنید.
ترجمهی دیگری هم از این اثر سال ۱۳۹۴ با نام «قتل از راه دور» منتشر شد که کاوه نگارش آن را انجام داده است.
داستانهای آگاتا کریستی حداقل ارزش یکبار خواندن را دارد. او متخصص نوشتن داستانهای جنایی است. از زمانی که داستانهای او با اقبال جدی مخاطبان مواجه شد متخصصان تلاش کردند بفهمند او چطور داستانهایش را مینویسد که همه را به خود جلب میکند و هیچکس از خواندنشان نمیگذرد اما تنها چیزی که پیداست این است که کریستی رگ خواب مخاطب را پیداکرده و توانسته شخصیتها و فضاهایی بیافریند که برای همه ملموس است و درنتیجه مخاطبان دوست دارند معماهایش را دنبال کنند. مرکب مرگ یکی از داستانهای بسیار خوب این نویسنده است که پر از جزئیات جذاب و خواندنی است. این داستان جذاب را باید یکبار هم که شده خواند و از دقت نظر نویسندهی کمنظیرش لذت برد.
سرم را به علامت نفی تکان دادم و گفتم:
-نه هیچکس نیست.
- گندش بزنند؛ مثلاً اخاذی چطور است؟ گرفتاری زیاد دارد؛ اما خطر زیادی متوجه تو نیست. اگر تو وکیل مجلس بودی یا در وزارت خارجه کار میکردی یا یک وزیر در حال ترقی بودی، در آن صورت قضیه فرق میکرد. برای من هم همینطور. پنجاه سال پیش، این کار سادهای بود: نامههای افشاگرانه وجود داشت. عکسهای لختی بود؛ اما این روزها کی به این چیزها کار دارد؟ آدم ممکن است دوک ولینگتون باشد و بگوید: «هر غلطی میخواهی با آنها بکن». خب. دیگر چی می ماند؟ دو همسری؟
نگاه سرزنش باری به من انداخت و گفت:
-افسوس که تو هیچوقت ازدواج نکردهای؛ اگر کرده بودی. میتوانستیم داستانی سر هم کنیم.
احتمالاً رنگ رخسارم خبر از سر درونم داده بود. چون جینجر بهسرعت گفت:
-ببخشید. تو را یا موضوع ناراحتکنندهای انداختم؟
-نه موضوع ناراحتکنندهای نبود. مربوط به سالها پیش است. شک دارم الآن کسی باشد که از آن باخبر باشد.
-یعنی تو با کسی ازدواج کرده بودی؟
بله. وقتی دانشگاه بودم. ما آن را مخفی نگه داشتیم. او خب... خانواده من اگر میفهمیدند قشقرقی به پا میکردند. من هم که به سن قانونی نرسیده بودم. سنهایمان را بالاتر گفته بودیم.
لحظاتی سکوت کردم تا گذشته را به یاد بیاورم. آهسته گفتم:
-معلوم بود که زیاد طول نمیکشد. این را حالا میفهمم. او زیبا بود و خیلی تو دل برو...
اما...
- خب. چه اتفاقی افتاد؟
ما برای تعطیلات تابستانی رفته بودیم ایتالیا. تصادفی رخ داد تصادف اتومبیل و او دردم کشته شد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۶۵ مگابایت |
تعداد صفحات | 292 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۴۴:۰۰ |
نویسنده | آگاتا کریستی |
مترجم | محمود حبیبی |
ناشر | نشر هرمس |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۳ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 75,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
۵ ستاره برای خود داستان. هیچ ستاره برای ترجمه. این داستان واقعا اثر آگاتا کریستی است و بر اساس اون، فیلم ساختن. چیزی که خوندن متن رو طاقت فرسا و دشوار میکنه متاسفانه ترجمه است. ترجمه اصلا روان نیست و اشتباه زیاد داره چه در تلفظ اسامی و چه در سایر موارد.
این کتاب مال آگاتا کریستی نیست اون قضیه ی پوارو توی اردن(پترا) مربوط به کتاب ملاقات با مرگه که یکی از بهترین کارهای آگاتا کریستیه. تو اینترنت نسخه های فیک مجانی زیاده به انواع زبانها. مترجم و ناشر باید چک کنند صحت اثر رو.تاسف اوره.
ببخشید من بخاطر توضیح شما این کتاب رو خریدم ولی داستان اصلا در مورد پوارو نیست.لطفا دقت کنید چون اینجوری حس اعتماد خریدار رو خدشه دار میکنید
کل کتاب درباره جادوگری و ایجور چرت و پرتاست و مرگهای مسخره. واقعا منصوب به اگاتا کریستیه یا نوشته خودشه؟ خیلی بد بود
کتاب خیلی عالی بود و من به شخصه همه کتاب های آگاتا کریستی رو چشم بسته می خرم ولی لطفا خلاصه کتاب رو اصلاح کنید.
با سایر اثار خانم کریستی خیلی متفاوته و موضوع خیلی پیش پا افتاده است. از نظر من جالب نیگبود خلاصه کتاب هیچ ارتباطی با موضوع کتاب نداره
یه کانال دارم پر از کتاب های اگاتا کریستیه با ترجمه خوب حتی بعضی از کتابهاش تو فیدیبو نیس خواستی بیا پیوی @Mehrzad۸۳۸۴
بین کتابهای آگاتا کریستی داستان نسبتاً متفاوتی داشت. قهرمان اصلیش هم پوآرو یا مارپل نبود. من داستانش رو دوست داشتم.
کتابا مال اگاتا کرستیه این یکی خیلی جالبه کاراگاهم نداره ظاهرا جادوگریه ولی اخرش معلوم میشه چیه
این کتاب اصلا با توضیحاتش جور نیس من بنابر توضیحات خریداری کردم ولی اصلا پوارویی نداره