- درباره کتاب صوتی پاگرد
کتاب صوتی «پاگرد» اثر نویسنده، روزنامهنگار و پژوهشگر باتجربهی کشورمان میباشد که موضوع آن مربوط به ماجراهای ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ در کوی دانشگاه است. این کتاب به مسئلهی دقیق حادثهی کوی دانشگاه نمیپردازد، بلکه داستان آن به حواشی این اتفاق و در خیابانهای اطراف میگذرد. این رمان در سال ۱۳۸۳ به چاپ رسید.
- خلاصهای از کتاب صوتی پاگرد:
شخصیتهای این کتاب، در پاگرد خانهای در نزدیکی دانشگاه تهران با یکدیگر آشنا میشوند که هرکدام از آنها در حین درگیریهای حادثهی «کوی دانشگاه» به نوعی به آنجا پناه بردهاند. در طول داستان مخاطب با گذشته و ویژگیهای هر فرد آشنا میشود.
شخصی به نام «بیژن مشفق» به خیابان رفته تا از حساب بانکی خود پول بردارد، به شلوغیهای اطراف دانشگاه تهران برمیخورد و برای اینکه گیر نیافتد، به خانهای در همان حوالی پناه میبرد. آذر، دختری آشنا و در عین حال غریبه، او را به داخل خانهیشان در یک کوچهی بنبست پناه میدهد. در ادامه نیز افراد بسیاری با موقعیتها و شرایط مختلف برای فرار از وضعیت حاکم بیرون، به آن خانه راه مییابند و به آنجا پناه میبرند؛ کارگر افغانی، دانشجوی معترض و...
آنها که خلقوخوهای بسیار متفاوت با یکدیگر دارند و از درگیریها و خشونتهای خیابانی فرار کردهاند، پس از رسیدن به هم و آشنایی با یکدیگر، اجتماعی کوچک را تشکیل میدهند. شنوندهی این رمان، در طول داستان با ذهنیت و جهانبینی هریک آشنا و همراه میشود و با مرور احوال و گذشتهی آنها، بخشی از تاریخ معاصر ایران و شرایط قالب بر جامعه از دیدگان او میگذرد. از ویژگی مهم این کتاب، داشتن داستانی معماگونه و پرکشش است که باعث میشود شنونده هر فصل را با اشتیاقی بیشتر دنبال کند و هرچه به پایان کتاب نزدیک میشویم، از جذابیت داستان به هیچهنوان کاسته نمیشود. به طور مثال کاراکتر «بیژن» در این کتاب، انسانی بسیار درونگرا و اخراجی دانشگاه است که برای همیشه از سیاست و جناحبندی آن دلزده شده است. او نسبت به شخصیتهای دیگر در سطحی بالاتر و عقلانیتر قرار دارد و کمتر هیجانزده میشود. در طول کتاب او همواره سعی میکند ریشه و علل بروز مسائل را بیابد و با نگاهی کاملا منطقی و سنجیده آنها را بررسی کند. به طور کلی نویسنده با تمرکز بر تمام شخصیتها به خوبی توانسته است، رفتارها و مبارزات نسلی آرمانگرا را به تصویر بکشد.
و درنهایت این کتاب مثال خوبی برای آموختن ویژگیها، شگردها و روشهای داستاننویسی است، چرا که شهسواری با تجربهی بسیار و در کمال آرامش، به دور از پیچیدگیهای زبانی این کتاب را نوشته است. کتاب صوتی پاگرد نثر روانی دارد و نویسنده به هیچ عنوان خود را پشت زبان داستانیاش پنهان نکرده است.
محمدحسن شهسواری در یکی از مصاحبههایش درباره «پاگرد» اینطور گفت: «برای گرفتن مجوز رمان پاگرد سه سال دویدم. رمان اندکی قبل از تولد اولین دخترم شهرزاد در تابستان سال ۱۳۸۰ تمام شد، اما با کشوقوسهای فراوان در پاییز سال ۸۳، زمانی که منتظر آمدن دختر دومم شهرناز بودیم، منتشر شد. یادگار این کشوقوسها سینوزیتی مزمن بود، چون تقریباً تمام زمستان سال ۸۲ را از چهارراه پارکوی موتور میگرفتم تا بروم میدان بهارستان ببینم میتوانم این رمان را از دهان شیر بیرون بیاورم یا نه. نکتهی جالب در مورد رمان پاگرد این است که در زمان انتشار، حتا کسانی که آن را دوست داشتند، معتقد بودند این کتاب تاریخ مصرف دارد. حتا برخی به صراحت میگفتند آخر ده سالِ دیگر چه کسی این رمان را میخواند. حالا بعد از حدود ده سال ناشر توانسته آن را با چاپ چندم روانهی بازار کند. باید ببینیم مخاطب دارد یا نه؟»
- تم کتاب پاگرد:
این کتاب شامل بیستودو فصل کوتاه میباشد که محتوای آن تاریخی، اجتماعی و سیاسی است. شخصیتهای کاملا ملموس و باورکردنی، زنجیره حوادث و رخدادها که به خوبی در کنار هم چیده شدهاند و همچنین تنوع در نوع روایت داستان که به صورت خطی بیان شده است، از ویژگیهای قابل تامل این کتاب میباشد.
- درباره محمدحسن شهسواری:
محمدحسن شهسواری نویسنده و روزنامهنگار موفق کشورمان در سال ۱۳۵۰ در بیرجند متولد شد. او دارای مدرک تحصیلی کاردانی الکترونیک با گرایش فرستندههای تلویزیونی (۱۳۷۴)، کارشناسی خبر (۱۳۸۰) و کارشناسی ارشد ارتباطات (۱۳۸۳) از دانشکدهی صدا و سیما میباشد که تاکنون موفق به دریافت جوایز بسیاری از جمله «جایزه هوشنگ گلشیری»، «جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی» و «جایزه ادبی بهرام صادقی» شده است.
او تجربهی نویسندگی و فیلنامهنویسی برای سینما و تلویزیون را نیز دارد؛ شهسواری در بخش مشاوره و نگارش فیلمنامه در فیلمهای سینمایی «تنها دو بار زندگی میکنیم» و «قاعدهی تصادف» به کارگردانی بهنام بهزادی، فیلم تلویزیونی «اکباتان» به کارگردانی سعید اسدی و فیلم تلویزیونی «شهربانو» به کارگردانی علیمحمد قاسمی، به فعالیت پرداخته است.
- آثار محمدحسن شهسواری:
• مجموعهداستان «کلمهها و ترکیبهای کهنه»، ۱۳۷۹
• مجموعهداستان «تقدیم به چند داستان کوتاه»، ۱۳۸۶- نامزد بهترین مجموعهداستان سال جایزهی «هوشنگ گلشیری»
• رمان «شب ممکن»، ۱۳۸۸- نامزد جایزهی بهترین رمان سال در جایزه «روزی روزگاری»، نامزد جایزهی بهترین رمان سال در جایزه «هوشنگ گلشیری»، تقدیر به عنوان بهترین رمان متفاوت سال در جایزهی «واو»، رمان برگزیدهی سال «وبلاگنویسان ایرانی»
• رمان شهربانو، ۱۳۸۹
• رمان وقتی دلی، ۱۳۹۱- نامزد بهترین رمان ششمین دورهی «جایزهی ادبی جلال آل احمد»
• حرکت در مه (کتاب آموزشی در حوزهی نویسندگی)، ۱۳۹۵
• رمان «میم عزیز»، ۱۳۹۵
• مرد دیوانه - ۱۳۹۶
همچنین محمدحسن شهسواری داور سه دوره جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی (۱۳۸۱،۱۳۸۲،۱۳۸۳) و عضو هیات موسس و هیات مدیرهی انجمن صنفی کارگری داستاننویسان استان تهران بوده است. او مدرس مدرسهی رماننویسی نیز میباشد.
در یکی از مصاحبهها از محمدحسن شهسواری سوال شد که اساساً چرا نویسندگان ایرانی نمیتوانند روی نویسندگی به عنوان یک شغل حساب کنند؟ آیا این فقط دغدغه نویسندگان ایرانی است یا در سطح جهانی هم نویسندگان با چنین مشکلی مواجهند؟
او در پاسخ چنین گفت: «در کشورهای غربی هم تا حدودی همین وضعیت وجود دارد. در آمریکا که الآن به لحاظ رمانخوانی و رماننویسی بهترین کشور است، طبق آمارهای رسمی خودشان، فقط ۱۱ درصد نویسندهها از نویسندگی ارتزاق میکنند و ۸۹ درصد دیگر، همگی شغل دوم دارند. آن اندک نویسندگانی که از این راه ارتزاق میکنند و آثار فاخر و پر تیراژ مینویسند هم کسانی هستند که برای این کار زحمت فراوان کشیدهاند و از خیلی چیزهایشان زدهاند. کدام یک از ما میتوانیم از مهمانی، سفر، کافه، خانه، ماشین و اینطور چیزها بزنیم؟ ما هم اینها را میخواهیم و هم توقع داریم که آثار خوب بنویسیم. برای نوشتن آثار خوب، باید از خیلی چیزها زد. جیمز جویس در خاطراتش میگوید که چطور روی رمان «اولیس» کار کرده است. یا ارنست همینگوی در «پاریس جشن بیکران» توضیح میدهد چه طور به خاطر فقر خودش غذا نمیخورد و فقط برای زن و بچهاش غذا میگرفت و به آنها میگفت که غذا خورده است تا صرفهجویی کند. من در ایران کسی را نمیشناسم که اینطور باشد.»
کتاب جالب و خوبی بود و صدای راوی آقای تایماز رضوانی بینظیر بود
باید با دقت گوش کنید آخر کتاب متوجه میشید بخش های قبلی در رابطه با چه شخصی صحبت میکرده، معما گونه نیست ولی یکم دقت میخواد
نمیخوام توضیحی بدم که داستان برای کسانی که قصد خوندن دارن بی مزه شه
در انته ای کتاب که متوجه شدم بخش های قبلی در رابطه با کدوم شخصیت داستان صحبت میکرده برام جالب شد که حالا با این آگاهی کتاب رو گوش بدم برای همین برای بار دوم هم کتاب رو گوش دادم... من دوست داشتم
5
انگارکسی که متن معرفی کتاب را نوشته داستان را نخوانده، داستان کلا درباره فرازهای مختلف زندگی بیژن است، نه درباره تک تک آدمهای پناه برده به خانه آذر، لطفا با این معرفیهای آبکی وغلط، داستانی به این جذابیت ومحترم رامنزوی ونادیده نکنید
5
حالخوبکن ✨
انگیزهبخش 🚀
اجرای روان 🎙️
سرگرمکننده 🧩
تلخ ☕️
گیرا 🧲
میشد خیلی خطی و ساده این داستانو روایت کرد
اما اون وقت انقدر جذاب نمیشد
دیگه ذهن رو درگیر نمیکرد
و شاید اینطور عمیق و سنگین به دل نمینشست
البته که گوینده به این همه جذابیت دامن زده
وگرنه شخصیتهای داستان، شبیه عزیزان من نمیشدن
3
من زیاد خوشم نیومد، خیلی پخش و پلا بود ماجرا و گیج کننده و خیلی دیر جمع شد و پر از موضوعات غیر مزتبط به داستان اصلی