
عملیات ماهیتابه
ماجرای کمیسر کلیکر (۱)
نسخه الکترونیک عملیات ماهیتابه به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
درباره عملیات ماهیتابه
جاروکردن گاوصندوق دالان تنگ بود، عرضش یک و نیم متر و آنقدر کوتاه که باید سرت را خم میکردی. جای همهی کسانی که از فضای بسته میترسند، خالی! از یک تیرک چوبی خیلی بزرگ، چراغ باتریداری آویزان بود و نور تندش را روی خاک سفت و سخت دیوار میانداخت. صدای قارقار مزاحمی فضای دالان را پر کرده بود. صدا از ژنراتوری میآمد که وظیفهی تازهشدن هوا را به عهده داشت. با این حال، هوا خفه و خاکآلود بود. تینو تِران بدوبیراهگویان بیلچه را در خاک فرو کرد و گذاشت همانجا بماند. همین که پشت کرد، فانوس به صورت سفید عرقکردهاش تابید. شیشههای گرد عینک فلزیاش لک داشتند. خراش خونآلودی در پهنای پیشانی بلندش کشیده شده بود. خسته و کوفته خودش را روی جعبهای چوبی انداخت که تا خرخره پر از خاک و سنگ بود. «گندش بزنن! این بیگاری محضه!»
نظرات کاربران درباره عملیات ماهیتابه