کاش میشد که مرا محرم این راز کنند
درب میخانه به رویم همه شب باز کنند
یار را از چه پَسِ پرده نگه داشتهاند
پردهبرداری از آن چهره کی آغاز کنند
دیدن ماه رُخَش در شب مهجوریِ عشق
حالتی نیست که در قافیه ابراز کنند
عاشقان در طلبش در صف میخانۀ عشق
تا که شاید می ناب از کَفَش احراز کنند
شمع رویش طلبد سوخته پروانۀ عشق
عاشقان گِرد رخش یکسره پرواز کنند
عاشقی نیست فقط در قفس شعر و کلام
عاشقان جان به فدای رخ طنّاز کنند
«رهرو»ام در طلبش از غم بیمایگیم
چشم دارم که مرا توشه از او ساز کنند