دکتر فرانکل سه منبع احتمالی برای کشف معنا را بیان کرده است: کار کردن (انجام کارهای برجسته)، عشق (اهمیت دادن به دیگران) و شهامت تحمل سختیها. بهطور کلی رنج کشیدن بی معنی است. مفهوم رنج، واکنشی است که نسبت به آن نشان میدهیم. دکتر فرانکل معتقد است که هر انسانی میتواند شجاع و متواضع باشد؛ یا اینکه در نبرد تلخ برای حفظ بقا خصیصههای انسانی خود را بهدست فراموشی بسپارد و تا مرتبه حیوان تنزل پیدا کند. او تعداد انگشتشماری از زندانیان را دیده است که توانستند حالت اول خود را حفظ کنند: «حتی وجود یک نفر که با شجاعت قادر به حفظ انسانیت خودباشد، دلیلی موجه برای اثبات قدرت درونی انسان برای مقابله با سرنوشت نامساعد است.»
شاخص ترین دیدگاه دکتر فرانکل که خود من در بسیاری موارد از آن بهره برده و مورد تمجید قرار دادهام این است که: نیروهای فراتر از کنترل شما میتوانند تمام داراییتان را از شما بگیرند به غیراز یک مورد، و آن هم آزادی انتخاب و نحوه واکنش در موقعیتهای چالش برانگیز است. شاید شما قادر به کنترل حوادث و رویدادهای زندگی خود نباشید، اما همیشه این آزادی را دارید که چطور واکنش نشان دهید و احساسات خود و تأثیرات آنها را مهارکنید.
بی سروته اصلا معلوم نیست چی به چیه
این کتاب یه خلاصهی خیلی در پیت از کل نظریه ی لوگوتراپی هست که خود نویسنده مطرح کرده و کتابای زیادی در موردش نوشته
حتی تو بخش خاطراتش هم همه چی مبهم بود از بس که از این شاخه به اون شاخه پرید و هم زد داستانو