
کتاب ماجراهای بوبوجون
(جلد۲)
نسخه الکترونیک کتاب ماجراهای بوبوجون به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره کتاب ماجراهای بوبوجون
زریزرافه یک بچهزرافۀ دختر بود که در دهکده حضور داشت اما بسیار کمحرف بود و معمولاً در ماجراها دخالت نمیکرد. بوبوجون گاه و بیگاه او را دیده بود که گوشهای ایستاده، یا به درختی تکیه داده و با غم زیاد تماشا میکند. بوبوجون از خودش پرسید: «چرا زریزرافه اینقدر گوشهگیره و با کسی حرف نمیزنه؟» بوبوجون برای شناخت زریزرافه، او را بیشتر زیر نظر گرفت. متوجه شد که همیشه ایستاده است و دراز نمیکشد. از مادرش پرسید. مامانجغد گفت: «زرافهها کمخوابند. بیشتر وقتها، همونطور که ایستادن، زیر درختها میخوابن.» بوبوجون اشتیاق داشت تا خودش دربارۀ زرافهها اطلاع کسب کند. مادرش صفحهای را در کتاب بزرگش به او نشان داد و از بوبوجون خواست تا با صدای بلند بخواند. بوبوجون با کمک مادرش خواند که: «زرافهها نمیتوانند حرف بزنند». بوبوجون کمی با زندگی زریزرافه آشنا شده بود اما باید بیشتر دربارۀ او میدانست تا بتواند او را کمک و خوشحال کند.
نظرات کاربران درباره کتاب ماجراهای بوبوجون