بعدازظهر یکی از روزهای سرد ژانویه ۱۸۶۶ بود. اسکارلت در دفتر نشسته و به عمه پیتی نامه مینوشت و توضیح میداد که چرا نمیتوانند به آتلانتا بیایند و با او زندگی کنند. درهم و برهم مینوشت زیرا میدانست عمه پیتی فقط سه چهار سطر اول را میخواند و آن گاه جواب پر سوز و گدازی میدهد و مینالد که: «اما باز هم متأسفم که هنوز باید تنها زندگی کنم.» دستهایش یخ کرده بود. از نوشتن باز ایستاد تا آنها را به هم بمالد و پاهای خود را در تکه لحاف کهنهای که دور آنها پیچیده بود، بیشتر فرو کند. کفشهایش پاشنه نداشت و تختش سوراخ شده بود که به جای آن تکهای قالی کهنه انداخته بودند. این تکه فرش کهنه از تماس پاهایش با زمین جلوگیری میکرد ولی گرما نداشت. آن روز صبح، ویل به جونزبورو رفته بود تا اسب را نعل کند. و اسکارلت پیش خود فکر میکرد که واقعا خندهدار است، اسب کفش داشته باشد و صاحب اسب چون سگهای خانگی پابرهنه این ور و آن ور برود. قلم پَردارش را برداشت که نوشتن را ادامه دهد ولی با شنیدن صدای پای ویل دوباره زمین گذاشت. تاپ تاپ پای چوبینش را در سرسرا شنید، بعد صدا قطع شد. لحظهای به انتظار ورودش ماند و چون خبری نشد، او را صدا کرد. ویل وارد شد. گوشهایش از سرما قرمز شدهبود. موهای قرمز بیحالش، آشفته مینمود، ایستاد و نگاهشرا بهاسکارلتدوخت. لبخندیکمرنگ برلبداشتکهکمیبویشوخی میداد. پرسید: «خانم اسکارلت، چقدر پول نقد دارین؟» اسکارلت با کمی حیرت سوال کرد: «نکنه میخوای با من ازدواج کنی، اون هم به خاطر پولهام.» «نه خانم. فقط میخواستم بدونم.»
فرمت محتوا | epub |
حجم | 4.۵۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 616 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۲۰:۳۲:۰۰ |
نویسنده | مارگارت میچل |
مترجم | پرتو اشراق |
ناشر | انتشارات ناهید |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Gone with the wind |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۷/۲۱ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 240,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
تعجبی نداره اگر این کتاب بعنوان برترین رمان تاریخ بشر انتخاب بشه. توصیه میکنم حتما مقدمه کتاب رو بخونید. ماگریت میچل با تسلط حیرت آور به علم روانشناسی، تاریخ، جغرافیا و حتی علوم نظامی این کتاب رو نوشته و ۱۶ سال زحمتش الکی نبوده.تایپهای شخصیتی یونگ رو کاملا میشناخته و تایپ estp اسکارلت و رت و رفتارهای متقابلشونو کاملا علمی و صحیح توصیف کرده. زشتیهای جنگ رو با جزئیات عاقلانه و منطقی وصف کرده و توصیفاتی که از فضاها ارائه میده در ذهن تمام مخاطبین هیچ فرقی نداره با اونچه در فیلم بربادرفته میبینیم. این کتاب فقط یه رمان عاشقانه نیست. کلمه به کلمه این کتاب درس زندگی در تمام زمینه هاست و شاید خیلیها که اهل کتاب خوندن نباشند بعد از خوندن این اثر عاشق دنیای کتاب بشن. از اون کتابهاست که وقتی میخواد تموم بشه غصه میخوری که حیف شد تموم شد.
این رمان بینظیره من صوتی جلد یکش رو تمام کردم و بی صبرانه منتظر صوتی جلد دو هستم به جز کتاب که شاهکاره و نیاز به تعریف نیست واقعا از فیدیبو و تیم گویندگان ممنونم بی نظیر بودن و به جذابیت کتاب به نحو چشمگیری اضافه کرده اند سپاس و منتظر جلد دو با صداهایگرم و جذابتون هستم
یکم روند کتاب کنده و برای من این رفتار شخصیت اصلی که به یه چیز بیهوده دل بسته بود خیلی مسخره بود. اسکارلت اشتباه کرد. بد اشتباهی...پایان عجیبی داشت. ای کاش ادامه داشت. پایانش تازه اول ماجرا بود
عالی بود. هم آشنایی با تاریخ جنگ داخلی امریکا بود و پیامد های دردناک جنگ و هم عاشقانه ایی در میان آشوب...
عالی بود، اصلا نمیشد کتابو زمین بذارم، شبها تا دیروقت بیدار میموندم و نمیتونستم ازش دل بکنم
واقعا عالی بود توصیفاتش آدمو در خودش غرق میکرد
برباد رفته و اسکارلت رو آدم حتما باید در زمان حیاتش بخونه
هرچی از قشنگی این کتاب بگم کم گفتم
عالی
دیگه حرفی نمیمونه💙