از اساسیترین چالشهای مواجهه با میدان سیاستگذاری اجتماعی، در وضعیتی که هنوز میزان پژوهشها در این زمینه بسیار اندک است، تعدد دادههایی است که بهصورت درهمریختهای خود را به پژوهشگر مینمایاند. انبوه این ناشناختگی مصداق این سخن حافظ است: «از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نیفزود». در این جنگل دادهها، نگارنده از مسیرهای ناهموار، صرف زمان زیاد برای گشودن برخی راهها، و گاه صرف زمان در راههایی که درنهایت دستاورد چندانی برای موضوع مطالعه نداشتند، گریزی نداشته است.