کتاب قله رمزگشایی از تحقیقات جدید برای متخصص شدن در هر کاری اثر اندرس اریکسون نشر انتشارات نگاه نوین

این کتاب درباره‌ی استعدادی‌ست که «ولفگانگ آمادئوس موتزارت»، بچه‌های مدرسه‌ی «ساکاکیبارا» و «رِی آلن» همگی دارند؛ توانایی دست‌پیداکردن به مهارت‌هایی که فقط از طریق آموزش و تمرین و با بهره‌گیری از انطباق‌پذیری مغز و بدن انسان امکان رسیدن به آن‌ها وجود دارد. در ضمن، این کتاب درباره‌ی تمام کسانی‌ست که از این استعداد برای بهبود عملکردشان در زمینه‌های انتخابی‌شان بهره می‌گیرند. در پایان، این کتاب به‌طور کلی درباره‌ی طرزفکر کاملا جدیدی درباره‌ی استعداد بشری‌ست، طرزفکری که به ما می‌گوید خیلی بیش‌تر از آن‌چه تصور می‌‌کردیم روی زندگی‌مان کنترل داریم. از روزگار باستان مردم به‌طور کلی بر این باور بوده‌اند که توانایی هر فردی در هر زمینه‌ای ضرورتا محدود به استعداد ذاتی آن فرد است. خیلی‌ها در کلاس‌های آموزش پیانو شرکت می‌کنند، ولی فقط کسانی که استعداد ویژه‌ای دارند، به پیانیست یا آهنگ‌سازی خبره تبدیل می‌شوند. همه‌ی بچه‌ها در مدرسه ریاضیات می‌خوانند، ولی فقط تعداد معدودی توانایی لازم برای تبدیل‌شدن به ریاضیدان، فیزیکدان یا مهندس را دارند. بر اساس این دیدگاه، هرکدام از ما با مجموعه‌ای ثابت از استعداد‌ها متولد شده‌ایم (استعداد در زمینه‌ی موسیقی، در زمینه‌ی ریاضی، در زمینه‌ی ورزش، در زمینه‌ی کسب‌وکار) و هرکدام از آن استعدادها را که بخواهیم می‌توانیم پرورش دهیم (یا ندهیم)، ولی نمی‌توانیم هرکدام از این «جام‌های» بخصوص را بیش‌تر از ظرفیت‌شان پر کنیم. بنابراین کمک به افراد برای رسیدن به استعدادشان، یعنی پر‌کردن این جام‌ها تا جای ممکن به هدف نهایی آموزش‌وپرورش تبدیل می‌شود. این دیدگاه باعث می‌شود رویکرد بخصوصی را در قبال یادگیری در پیش بگیریم که با محدودیت‌های از پیش‌تعیین‌شده‌ای همراه است.