

خداحافظی با زمین
زاک پسر کهکشان - یک
نسخه الکترونیک خداحافظی با زمین به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره خداحافظی با زمین
خانوادهی نلسون بر فراز سیارهی نبولن در حال پرواز بودند. کامپیوتر ماشین گفت: «خیابان زوید ویو، پلاک ۱۲۲، درست زیر پایمان است.» سپس خودروی سبز سرعتش را کم کرد و به خانهی بزرگی نزدیک شد. خانه به رنگ سفید درخشان بود. ماشین وارد پارکینگ بزرگ و گرد خانه شد و کنار ماشین قرمز کوچکتری پارک کرد. ماشین اعلام کرد: «به مقصد رسیدیم.» و بعد موتورش خاموش شد. پدر گفت: «خوب، بچهها، به خانه رسیدیم! چه کسی میخواهد همه جای خانه را نشانش بدهم؟» شارلوت فریاد زد: «من!» کتی گفت: «من هم همینطور.» پدر پرسید: «تو چی، زاک؟» زاک درحالی که شانهای بالا میانداخت گفت: «باشد. من هم هستم.» پدر گفت: «من فکر میکنم تو حسابی از این خانه خوشت بیاید. اول آشپزخانه را ببینیم!» پدر از پارکینگ خارج شد و به سمت اتاق کوچکی رفت.
نظرات کاربران درباره خداحافظی با زمین