جمعه شب با دوتا از دوستانم به باشگاه «تخم مرغ طلایی» رفته بودیم و تا دیروقت آن جا اسکیت بازی می کردیم. آن دو می توانند شهادت بدهند که من شبح نصفه شب نبودم!
کمیسر می گوید: «متاسفم که به بازی بعدی با گروه اسکیت تان نمی رسید. برای جمعه ی این هفته باید بهانه ی درست و حسابی جور کنید، درست و حسابی تر از مدرک تان. دوستان تان هم به د ردسر نیندازید که شهادت دروغ بدهند. خودتان بند را به آب داده اید. متاسفانه مجبورم به جرم دزدی دستگیرتان کنم!»
سوالی از همه کارآگاهان باهوش:
شبح دست کج چه طور خودش را لو داد؟