صحنه با تصورات ما ساخته می شود. در هر صحنه بازیگر از تصورات خویش استفاده کرده و صحنه را برای ما می سازد. صداها، جریان هوا، نور، بو، رنگ و... کمک کننده است. در هنگام ورود تماشاگر ۵ مطرب ایستاده اند و می خوانند.
مطرب اول: ای عزیزان، برایتان حقایقی بیان کنم
حقایقی بیان من از خصال مردمان کنم
فغان بی حساب من، از عموم مردمان کنم
حواستو به من بده تا باطنو عیان کنم
گناه کس نمی شورم، بُهتون به کس نمی زنم
اما شماها بدونین این کار، نه کار مومنه، نه اینکه با صداقته
اینایی که من برات میگم حقیقته حقیقته
مطرب دوم: موبایل و هر چی اَپ داره، که بادِ سامش ببره
با زندگی ترکیب شده، عینهو روغن و کره
همین که از خواب پا میشیم تا بوق سگ دستمونه
و الا دنیامون میشه تیره و تار و پر گره
وقتی فقط داره تورو از زندگی دور می کنه
زندگی کن تورو به خدا، نفس بکش، زندگیمون قشنگتره