ماجرای کتاب آپارتمان خیابان املی در سال ۱۹۳۹، در دوران جنگ جهانی دوم روایت میشود، هنگامیکه روبی هِندِرسون بنوا بههمراه همسر فرانسویاش مارسل به پاریس میرود،
تصور میکند که زندگی زیبایی را آغاز کرده است.
گیسوان طلایی خورشید شهر را به آغوش کشیده و آنها دست در دست یکدیگر در خیابانهای مجلل پاریس قدم میزنند و طعم شیرین عشق وجودشان را لبریز میکند. اما با شروع جنگ و اِشغال پاریس به دست نازیها، حوادث ناخوشایندی بر سر راه روبی قرار میگیرد.
شارلوت داکر یازده سال بیشتر ندارد که پاریس به تصرف آلمانیها درمیآید و پرچمشان در سرتاسر شهر برافراشته میشود. بهدنبال آن، آلمانیها محدودیتهایی برای یهودیان در نظر میگیرند. برای مثال آنها را وادار میکنند که روی لباسهایشان ستارۀ زردرنگی بدوزند تا از دیگران متمایز گردند. شارلوت با خودش فکر میکند اوضاع دیگر از این بدتر نمیشود، اما طولی نمیکشد که حکم اخراج یهودیان از فرانسه صادر میشود و زندگی شارلوت برای همیشه از هم میپاشد.
توماس کلارک به خدمت نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا درمیآید تا از کشورش دفاع کند، اما با کشته شدن مادرش در بمبارانی که توسط حملات هوایی آلمانیها صورت میگیرد، دیگر هیچ انگیزهای برای زندگی کردن ندارد. تا اینکه سر از پاریس درمیآورَد، نزدیک برج ایفل، و دلیل تازهای برای ادامۀ زندگی و جنگیدن پیدا میکند… و راهی غیرمنتظره بهسوی خانه.
چه انسانهایی شریفی که جانشون رو در راه نهضت آزادی فدا کردن تا اروپا الان به این وضعیت امروزی برسه??????روحشون شاد ?? واقعا لذت بردم و اشکم در اومد آخرش . همیشه با خودم فکر میکردم که انسان ترسویی هستم اما امروز که داستان کتاب رو با همسرم درمیون گذاشتم حرف خوبی بهم زد و گفت جرات و جسارت یه پله بالاتر از ترس هستش و آدم وقتی مجبور باشه با ترسش رو برو میشه و شجاعت عجیبی رو در خودش احساس میکنه .
2
خیلی قشنگ بود واقعا پیشنهادش میکنم. همه چیز خیلی زنده و ملموس به تصویر کشیده شده بود
1
کتابای جنگ جهانی تمامی نداره. ممنون از فیدیبو که تخفیف گذاشتی ??????
2
کتاب خوبی بود یکم کشدار بود ولی تلاش های مردم اون زمان رو بدرستی منتقل میکرد.
5
کتاب بسیار جذابی بود کاش از این نویسنده کتابهای دیگری هم بزارید