آلمان پس از جنگهای ناپلئونی نویدبخش پارلمانهای ایالتیِ مبتنی بر قانون اساسی بود. در ۱۸۲۳ در پروس هشت پارلمان از این دست تشکیل شد که به مجالس طبقات معروف بودند. این مجالس شامل سران خانوادههای شاهزادگان، نمایندگان طبقهی شهسواران (اشراف)، شهرها و جوامع روستایی بودند. نظام انتخاباتی برپایهی اصل مالکیت زمین سبب شده بود که اکثر نمایندگان مجلس از اشراف باشند. صلاحیت این مجالس به بررسی و تصمیمگیری دربارهی مسائل محلی و مدیریت محدود بود. آنها همچنین حق داشتند نظرات خود را دربارهی لوایحی که دولت برای بحث به مجلس ارائه میکرد ابراز کنند. در واقع، نمایندگان چنین مجالسی مشاورانی فاقد قدرت بودند که تنها با تصمیم حکومت فرا خوانده میشدند و سپس جلسات خود را در خفا برگزار میکردند. علاوه بر این، برای تصویب لوایح به اکثریتی برابر با دوسوم نمایندگان نیاز بود. با توجه به این که طبقهی شهسواران (اشراف) ۲۷۸ کرسی از ۵۸۴ کرسی پارلمان را در اختیار داشتند (نمایندگان شهرها ۱۸۲ کرسی و نمایندگان روستاها ۱۲۴ کرسی را در اختیار داشتند)، هرگز قانونی بر ضد تمایل اشراف تصویب نمیشد.
پارلمان در ۱۷ سالِ حکومت فریدریک ویلیام سوم جمعا پنج بار تشکیل جلسه داد. فردریک ویلیام چهارم در سال ۱۸۴۱ به تاج و تخت رسید و دستور داد که پارلمان هر دو سال یکبار تشکیل جلسه دهد و مخفیکاری حاکم بر آن برداشته شود. نخستین پارلمان در دوران حکومت او (و به عبارتی ششمین پارلمان) در شهر دوسلدورف از ۲۳ مه تا ۲۵ ژوئیه برگزار شد.
در همان سال پزشکی بهنام یوهان یاکوبی جزوهای با عنوان «پاسخ به چهار پرسشِ اهالی پروس شرقی» انتشار داد که خواهان اعلان قانون اساسیِ وعده دادهشده پس از شکست نهایی ناپلئون در ۱۸۱۵ بود. یاکوبی را به دلیل طرح این خواست به خیانت متهم کردند اما همین راه را برای طرح بحثهای مربوط به سانسور گشود.
در مارس ۱۸۴۲، روزنامهی رسمی دولتی بهنام پروسیشه آلگماینه اشتاتزسایتونگ مجموعه مقالاتی را در حمایت از سانسور انتشار داد با این دستاویز که «ذهن مردم را دربارهی نیات واقعی دولت روشن سازد.» در این مجموعه مقالات دستورالعمل جدید حکومت پروس دربارهی سانسور که در ۲۴ دسامبر ۱۸۴۱ انتشار یافته بود، توضیح داده شده بود.
تفسیرهایی دربارهی آخرین دستورالعملِ سانسور پروس که نخستین مقالهی مجموعهی حاضر است، نخستین اثری است که مارکس بهعنوان یک روزنامهنگار انقلابی نوشته است. مقالهی مارکس بلافاصله پس از انتشار دستورالعمل در روزنامهها میان ۱۵ ژانویه و ۱۰ فوریه ۱۸۴۲ نوشته شد. قرار بود این مقاله در سالنامهی آلمانی به سردبیری آرنولد روگه، دوست و همکار مارکس، منتشر شود اما به دلیل محدودیتهای سانسور تنها در سال ۱۸۴۳ در سوییس در مجلهی Anekdota zur neuesten deutschen Philosophie und Publicistik انتشار یافت. مطالب این مجله آثار نویسندگان اپوزیسیون را که عمدتا از هگلیهای جوان بودند در برمیگرفت.