«««««میبهـا»»»»»غزل نمره ۰۷۶مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان جز آستان توام، در جهان پناهی نيست سر مرا بجز اين در، حوالهگاهی نيست عدو چو تيغ کشد (اگر تو تیغ کشی)، من سپر بيندازم که تيغ ما، بجز از نالهای و آهی نيست چرا ز کوی (راه) خرابات روی برتابم؟کز اين بهم به جهان، هيچ رسم (روی) و راهی نيست زمانه گر بزند (فکند) آتشم به خرمن عمر بگو بسوز، که بر من به برگ کاهی نيست غلام نرگس جماش آن سهی سروم که از شراب غرورش، به کس نگاهی نيست مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن که در شريعت ما، غير از اين گناهی نيست عنانکشيده رو ای پادشاه کشور حسن که نيست بر سر راهی که دادخواهی نيست چنين که از همه سو دام راه میبينم به از حمايت زلفش (زلفت)، مرا پناهی نيست خزينهی دل حافظ، به زلف و خال مده که کارهای چنين، حد هر سياهی نيستSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations