«««««میبهـا»»»»»غزل نمره ۰۷۸مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلانديدی که يار جز سر جور و ستم نداشتبشکست عهد و از غم ما هيچ غم نداشتيا رب مگيرش ار چه دل چون کبوترمافکند و کشت و عزت (حرمت) صيد حرم نداشتبر من جفا ز بخت من آمد وگرنه يارحاشا که رسم لطف و طريق کرم نداشتبا اين همه هر آن که نه خواری کشيد از اوهر جا که رفت هيچ کسش محترم نداشتهر راهرو که ره به حريم درش نبردمسکين بريد وادی و ره در حرم نداشتساقی بيار باده و با محتسب (مدعی) بگوانکار ما مکن که چنين جام جم نداشتخوش وقت رند مست که دنیا و آخرتبر باد داد و هیچ غم بیش و کم نداشتحافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعیهيچش هنر نبود و خبر نيز هم نداشتSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations