تا اینجا از سختی های زیادی عبور کردیم
از دست طالبان جون سالم به در بردیم و سی ساعت توی برف و سرما توی یه ماشین داغون گیر افتادیم.
کلی رشوه ازمون گرفتن و آدمای عجیب و مهربونی رو ملاقات کردیم.
رفتیم بازار کانتینری و توی یورت ها ادوات تنبیه زن ها رو دیدیم.
اما حالا مسیرمون به ایسیکول افتاده تا بزرگترین دریاچه ی آب شیرین دنیا رو ببینیم و از منظره ی اون لذت ببریم.
حسین هم مریض شده و باید توی یه شهر قشنگ بمونیم
آخر اپیزود موضوع مهمی رو مطرح کردم فراموشتون نشه که گوش بدید.
تنتون سالم ودلتون خوش