داستان " قشنگترین شعر دنیا "
نویسنده : زهره_شعبانی
خوانش : آذین_پیشوا
این داستان روایت دختربچه ای بازیگوش است که خاطره جالبی با دستفروش وانتی محله اشان دارد . او که شوق بسیاری برای صحبت کردن با بلندگوی رجب (دستفروش وانتی ) داشت نقشه ای می کشد اما برای خودش و مادرش و رجب دردسر ساز می شود...
https://t.me/dastaneshab