یادم نیست چند سال پیش بود شاید 15 یا 20 سال پیش . من ت وی خونم نشسته بودم . یک شب گرم تابستونی کسل کننده از خونه زدم بیرون و اومدم توی خیابون. از وقت شام گذشته بود و بیشتر مردم توی خونه هاشون نشسته بودند و تلویزیون تماشا می کردند...
داستان "یک شب گرم"
نویسنده : چالز بوکوفسکی
برگردان : بهمن کیارستمی
خوانش : مهرداد محتشم