لشکر ایرانیان در اضطرابی سخت دردآور ، دو دو سه سه به پچ پچ گرد یکدیگر
کودکان بر بام ، دختران بنشسته بر روزن ، مادران غمگین کنار در .
کم کمک در اوج آمد پچ پچ خفته ، خلق چون بحری برآشفته به جوش آمد خروشان شد
به موج افتاد . غرش بگرفت ومردی چون صدف از سینه بیرون داد : "منم آرش!"...
داستان :"آرش کمانگیر"
نویسنده : سیاوش کسرایی
خوانش : سعید کمیجانی