اگر تو هم با میترا خواهرم بروی بازارچه و ماهی فروش بی تربیتی بهت بگوید خانم ماهی! چکار می کنی ؟! پدرش را در می آورم . آدم پررو و بی حیا را باید کتک زد . خوب آنها هم همین کار را می کنند . باید بروی پول ماهی را بدهی .
- نمی دهم تا چشمشان کور شود و به زن و دختر مردم متلک نگویند. نگویند خانم ماهی!
مادر درست پسرش را گرفت و کشید و برد که پول ما را بدهد! ما دانه ای 300 تومان می ارزیدیم.
داستان "دهل و لگن"
نویسنده : هوشنگ مرادی کرمانی
خوا