0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود

داستان شب - لاک صورتی

پادکست‌

راوی:

کانال:
داستان شب

درباره این اپیزود
یش از سه روز نتوانستند امام زاده قاسم بمانند. هاجر صبح روز چهارم بقچه خود را بست و با شوهرش عنایت الله دوباره راه افتادند. عصر یک روز وسط هفته بود. زن و شوهر سلانه سلانه تا تجریش قدم زدند. در آنجا هاجر از اتوبوس شهر بالا رفت و شوهرش جعبه ی آینه به گردن راه نیاوران را در پیش گرفت. در این سه روزی که امام زاده قاسم مانده بودند، نتوانسته بود حتی یک تله موش بفروشد. هاجر شاید 25 سال داشت... داستان "لاک صورتی" نویسنده : جلال آل احمد خوانش :

شناسنامه

فرمت محتوا
مدت زمان
زبان
audio
۱۷:۵۳

گذاشتن این عنوان در...

نشان‌شده‌ها
شنیده‌شده‌ها
لاک صورتی