دلم خوشست که نامم کبوتر حرم است. باور کن نامت را سی باره نوشته ام و پاک کردم. هی نشستم و فکر کردم هی فکر کردم و پاک کردم. برای من که دیگر هیچ بهانه ای ندارم که از تو به خودم و برای تو بنویسم ، فقط یک امشب می ماند...
داستان "شب یلدای آقای نویسنده"
نویسنده و خوانش : محمدامین چیت گران