0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
پادکست داستان شب - سپرده به زمین

پادکست داستان شب - سپرده به زمین

پادکست‌

راوی:

کانال:
داستان شب

درباره این اپیزود
طاهر آوازش را در حمام تمام کرد و به صدای آب گوش داد. آب را نگاه کرد که از از پوست آویزان بازوهای لاغرش با دانه های تند پایین می رفت. بوی صابون از موهایش می ریخت. هوای مه شده ای دور سر پیرمرد می پیچید. آب طاهر را بغل کرده بود. وقتی که حوله را روی شانه هایش انداخت احساس کرد کمی از پیری تنش به آن حوله بلند و سرخ چسبیده است و واریس پاهایش اصلا درد نمی کند... داستان "سپرده به زمین" نویسنده : بیژن نجدی خوانش : پویا پزشکیان

شناسنامه

فرمت محتوا
مدت زمان
زبان
audio
۱۵:۲۴

گذاشتن این عنوان در...

نشان‌شده‌ها
شنیده‌شده‌ها
سپرده به زمین