پای چپش را از کفش بیرون آورده و انداخته بود روی پای راستش و با جورابش ور می رفت. چند لحظه یک بار با هر دو دست ساق پایش را فشار می داد و ساطوری ضربه می زد . انگار به چنجه های سیخ شده ساطور می زد. نگاهم به ساق پایش بود که گفت
این تلویزیونم داره خودشو می کشه واسه زلزله . حالا وسط فوتبالم می خوان خبرشو بنویسن! ...
داستان "نمیدانم برزیل برد یا اسکاتلند"
نویسنده و خوانش: امیر پروسنان