0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کلبه‌ای در مزرعه برفی
225

داستان شب - کلبه‌ای در مزرعه برفی

راوی:

کانال:
داستان شب

درباره این اپیزود
چمدانش را می بست. بدون اینکه غرغرهای زنش را بشنود که : "می خوای کجا بری مرد؟ مگه به سرت زده ؟! " سال ها پیش نیز به فکر رفتن افتاده بود. اما ترسیده بود . ترسیده بود خیلی چیزها را از دست بدهد. مثلا خانه ، زن و پسرش را که دیگر برای خودش مردی شده و رفته بود سراغ زندگی خودش . حالا دیگر نمی ترسید. احساس می کرد اگر به راه نیفتد ممکن است دیر شود . شاید هم اصلا دیر شده بود که آن روز صبح وقتی از خواب بیدار شد ناگهان هوای رفتن کرد ...

گذاشتن این عنوان در...

نشان‌شده‌ها
شنیده‌شده‌ها
کلبه‌ای در مزرعه برفی
کلبه‌ای در مزرعه برفی