«مهدی اخوان ثالث» شاعر پرآوازهی ایرانی 10 اسفند سال 1307 در مشهد به دنیا آمد. پدر او عطار بود و با شعر و ادب آشنا بود. «مهدی اخوان ثالث» هم از همان کودکی به موسیقی و ادبیات علاقه داشت و نواختن تار را آغاز کرد. او در نوجوانی برخلاف علایقش رشتهی آهنگری را دنبال کرد و پس از آن به تهران آمد. او در تهران مدتی را به تدریس مشغول شد و سال 1330 «ارغنون» را منتشر کرد؛ اشعار «ارغنون» در قالبهای قصیده، قطعه، مثنوی، ترکیببند، مستزاد و رباعی سروده شدهاند.
«مهدی اخوان ثالث» در آن زمان به تأثیر از فضای حاکم بر جامعه و نوع فعالیت دیگر روشنفکران و فعالان اجتماع سال 1333 به زندان رفت و مدت یازده ماه را در آنجا گذراند. او پس از آزاد شدنش و به تأثیر از فضای سیاه و خاکستری دورانی که پشت سر گذاشته بود شعر «زمستان» را منتشر کرد. شعر «زمستان» شاهکار تکرار نشدنی این شاعر است که پس از کودتا 28 مرداد سال 1332 سروده شده است. او این شعر را اینچنین شروع کرده است:
«سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت،
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جر پیش پا را دید، نتواند،
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی،
به اکراه آورد دست از بغل بیرون؛
نفس، کز گرمگاه سینه میآید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است… آی…
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، دربگشای
منم من، میهمان هر شبت، لولیوش مغموم
منم من، سنگ تیپاخوردهی رنجور
منم، دشنام پست آفرینش، نغمهی ناجور
نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم»
«مهدی اخوان ثالث» زندگیاش را وقف سرودن اشعارش کرد و سال 1338 «آخر شاهنامه» را منتشر کرد. او در آن زمان مدتی را هم در رادیو مشغول به کار شد و همزمان شعر «از این اوستا» را به چاپ رساند. او پس از این دوران و سرودن اشعارش که بازتابی از فضای جامعهی آن دوران داشت بار دیگر به مدت شش ماه به زندان افتاد. او هیچگاه سرودن اشعارش را رها نکرد و «منظومهی شکار» را سال 1345 منتشر کرد. او به دنبال چاپ منظومهاش که از مدتها قبل آن را به نگارش درآورده بود اشعار «پاییز در زندان» را نیز نوشت. «مهدی اخوان ثالث» در اواخر دههی پنجاه به خوزستان سفر کرد و مدتی را در آنجا زندگی کرد. او در تلویزیون آبادان مشغول به کار شد و «عاشقانهها و کبود» و «بهترین امید» را چاپ کرد؛ «بهترین امید» علاوه بر اشعار، مقالات و پژوهشهای این ادیب فارسی را نیز در برمیگیرد. او مدت پنج سال را در آبادان زندگی کرد و در این دوران دخترش، لاله را از دست داد که بسیار بر شرایط روحی این شاعر تأثیرگذار بود. او در این دوران پیش از آنکه به تهران بازگردد برگزیدهی اشعارش را منتشر کرد.
«مهدی اخوان ثالث» سال 1353 به تهران بازگشت و کار در تلویزیون ملی ایران را آغاز کرد. او در آن زمان علاوه بر سرودن اشعار، کتاب «آوردهاند که فردوسی...» را برای کودکان منتشر کرد. او مدتی هم ادبیات دورهی سامانی و ادبیات معاصر را در دانشگاه تهران تدریس کرد و «بدعتها و بدایع نیما یوشیج»، «دوزخ اما سرد» و «زندگی میگوید اما باید زیست» را منتشر کرد. او اواخر دههی شصت به دعوت خانهی فرهنگ آلمان برای برگزاری شبشعر به اروپا سفر کرد و از کشورهای انگلیس، دانمارک، سوئد، نروژ و فرانسه بازدید کرد. «مهدی اخوان ثالث» 4 شهریورماه سال 1369 در تهران درگذشت و او را در باغ شهر توس، کنار آرامگاه «ابوالقاسم فردوسی» شاعر پرشکوه فارسیزبان به خاک سپردند.
«مهدی اخوان ثالث» شاعری بهتماممعنا بود که علاقهاش به کشور و سرزمین مادریاش بهوضوح در آثارش دیده میشود. او از شاگردان موفق «نیما یوشیج» بود و اشعار باارزشی در شعر نو فارسی سروده است. او پس از استادش مهمترین شعرهای معاصر و نو فارسی را سرود و نامش را بهعنوان یک شاعر حاذق در ادبیات فارسی ماندگار کرد. اشعارش بازتابی از روحیات و تفکرات اجتماعیاش است و آرمان و علایقش در مجموعه شعرهای «ارغنون»، «آخر شاهنامه»، «زمستان»، «از این اوستا»، «در حیاط کوچه پاییز در زندان» و «زندگی میگوید اما باز باید زیست» دیده میشود.
«مهدی اخوان ثالث» از شاعران برجستهی ادبیات فارسی است که اشعارش ازلحاظ ملیت و فرهنگ ایرانی حائز اهمیت است. اشعار او مملو از نکات زبانی و ساختاری شاخص است و باصلابت و سنگینی شعر حماسی خراسانی سروده شدهاند. تخلص او «م.امید» بود و در دو سبک شعار کلاسیک و نو اشعار فارسی سروده است. «آبوآتش»، «بیسنگر»، «ارمغان فرشته»، «سرود پناهنده»، «برای دخترکم لاله و آقای مینا»، «جرقه»، «شهابها و شب»، «به دیدارم بیا هر شب»، «شمعدان»، «مردم! ای مردم»، «ییلاقی»، «من این پاییز در زندان»، «مرغ تصویر»، «آن پنجره»، «آن بالا»، «پرستار»، «در این شبگیر» و «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از سرودههای مشهور و ماندگار «مهدی اخوان ثالث» هستند.
«مهدی اخوان ثالث» با سرودن اشعاری که دربرگیرندهی مضامین اجتماعی و سیاسی بود سبب تحولات فکری و اجتماعی در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ شد. شعرهایش بهنوعی درآمیختگی شعر کهن و سبک نیمایی است و توانست بر بسیاری از جوانان روشنفکر و هنرمند آن روزگار تأثیری عمیق بگذارد. او تحسین افراد برجستهای همچون «جمال میر صادقی»، داستاننویس و منتقد ادبی، «نادر نادرپور»، شاعر معاصر ایران و «هوشنگ گلشیری»، نویسنده معاصر ایرانی را به دنبال داشت و به عنوان یکی از چهرههای ماندگار سدهی اخیر شناخته شده است.