0
فریدون مشیری

معرفی کتاب‌های فریدون مشیری

راوی

نویسنده

فریدون مشیری شاعر سرشناس ایرانی، خالق اشعار عاشقانه، لطیف و با احساس است. او با حالِ خوشِ اشعارش جایگاه ویژه‌ای در قلب مخاطبان فارسی زبان دارد. فریدون مشیری با شعر قدیم فارسی آشنا بود و آثار شاعرانی مانند سعدی و حافظ و همین‌طور شاهنامه‌ی فردوسی را به خوبی می‌شناخت. با اینکه شهرت فریدون مشیری در شعر نو است، اما او اشعار زیادی نیز در قالب‌های سنتی ادبیات فارسی دارد. فریدون مشیری را شاعری میانه‌گرا می‌دانند.n>

تولد و کودکی  فریدون مشیری

فریدون مشیری زاده‌ی 30ام شهریور سال 1305 در تهران است. او در خانواده‌ای فرهیخته و دوستدار شعر و ادب پرورش یافت. او سال‌های اول ابتدایی را در دبستان ادب در تهران  گذراند و با افرادی مانند سیاوش کسرایی هم‌کلاس بود. اما به دلیل ماموریت‌های اداری پدرش عازم مشهد شدند و پس از مدتی دوباره به تهران بازگشتند. او تا سال سوم دبیرستان در مدرسه‌ی دارالفنون تحصیل کرد و پس از آن به مدرسه‌ی ادیب رفت. او سرودن شعر را در همین دوران آغاز نمود.

تحصیلات، کار و فعالیت‌های ادبی فریدون مشیری

 اگرچه مشیری از کار اداری و زندگی کارمندی گریزان بود، اما پس از اخذ دیپلم در اداره پست و تلگراف مشغول به کار شد  و همزمان  تحصیلات خود در رشته‌ی ادبیات دانشگاه تهران را ادامه داد. فریدون مشیری  از دوران کودکی شیفته‌ی ادبیات و شعر بود به همین دلیل تصمیم گرفت در کنار کار اصلی خود فعالیت‌های ادبی خود را دنبال کند. او در همین دوره به خبرنگاری و نویسندگی در مجلات و مطبوعات روی آورد. او از سال 1332 تا 1351 مسئولیت صفحه‌ی شعر و ادب مجله‌ی روشنفکر را بر عهده گرفت. این مجله شاعران متعددی  را به عرصه‌ی شعر و ادبیات معرفی کرده است. مجله‌های «سیاه و سپید»  «زن روز» از دیگر نشریاتی بود که مشیری با آنها همکاری داشته است. فریدون مشیری در سال 1350 به اداره‌ی مخابرات منتقل شد پس از گذشت 7 بازنشسته شد.

فریدون مشیری سوم آبان 1379 در تهران در گذشت. او در قطعه‌ی 808 بهشت زهرای تهران، در قطعه‌ی هنرمندان به خاک سپرده شد. در مراسم تشییع ایشان چهره‌های برجسته‌ی مانند «محمد رضا شجریان»، «دکتر محکود بختیاری» و «نصرت کریمی» حضور داشتند.

آغاز شاعری فریدون مشیری

فریدون مشیری سرودن را از سال 1320آغاز کرد. پس از مدتی اشعار او در کنار شعرای بزرگی در نشریات و مجلات به چاپ رسید و نام او را به عنوان شاعری با استعداد و توانا برسر زبان‎‌ها انداخت. اولین مجموعه اشعار فریدون تحت عنوان «تشنه طوفان» در سال 1334 منتشر شد. نگارش مقدمه‌ی این کتاب را استاد شهریار بر عهده داشته است. نیمی از این کتاب اشعار نو و نیمی دیگر اشعار کلاسیک بود. یکی از محبوب‌ترین و معروف‌ترین سروده‌های او، شعر کوچه است. این قطعه‌ی زیبای ادبی شهرت بسیار زیادی را برای فریدون مشیری به ارمغان آورد.

علاوه بر مضامین عاشقانه، مضامین انسانی و میهن پرستانه در اشعار فریدون مشیری به شدت به چشم می‌خورد. در یادداشت رویا رسولی درباره‌ی اشعار فریدون مشیری آمده است: «بیشترین جلوۀ عشق‌ورزی در اشعار مشیری، پیرامون عواطف اجتماعی بوده است. او همۀ مفاهیم اجتماعی، از جمله دوستی‌ها، دشمنی‌ها، مهر، محبت، عدالت، حقوق مساوی، احترام متقابل، آشتی، تخریب محیط زیست و... را با محور عشق پیوند می‌زند. زیرا او عشق و محبت را دوای درد بشر می‌داند و انسان‌ها را به عشق و محبت دعوت می‌کند. او می‌خواهد بین مردم جهان عشق و محبت برقرار سازد و با عشق و دوستی دنیا را نجات دهد.»

از میان آثار بی‌شمار و برجسته‌ی این شاعر گرانقدر کشورمان می‌توان دفتر شعرهای «گناه دریا»، «نایافته»، «ابر»، «ابر و کوچه»، «بهار را باور کن»، «از خاموشی» و ... را نام برد.

مشیری علاوه بر شعر و ادبیات، دلبسته‌ی موسیقی بود و به قطعات موسیقی ایرانی تسلط کامل داشت. او بین سال‌های1350 تا 1357 در شورای موسیقی و شعر رادیو فعالیت می‌کرد. مشیری در کنار افرادی مثل هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبانی نقش قابل توجهی در پیوند شعر و موسیقی داشته است. خواننده‌های متعددی به اشعار فریدون مشیری علاقه نشان دادند و خواننده‌های برجسته‌ای چون «محمدرضا شجریان»، «همایون شجریان»، «سهیل نفیسی» و «علیرضا قربانی» سروده‌های فریدون مشیری را خوانده‌اند. از میان آنها می‌توان به قطعات «گلچهره مپرس»، «توکیستی»، «شب‌ها که می‌سوخت» و «حریق خزان» اشاره کرد.

سفرهای فریدون مشری به آمریکا و اروپا

فریدون مشیری پس از بازنشستگی به کشورهای مختلفی سفر کرد و بااستقبال گرم ایرانیان در محافل ادبی روبه‌رو شد. اگرچه او در آن سال‌ها از نظر جسمانی حال مساعدی نداشت و تحت نظر پزشکان بود اما در شب شعرهای مختلفی حضور می‌یافت و برای علاقمندان خود شعر می‌خواند. او درآمد یکی از شب‌ شعرهایش را که در آمریکا برگزار شده بود، به خیریه کهریزک اهدا نمود. مبلغ جمع‌آوری شده در این محفل بالغ بر 12 هزار دلار بود.

 

آغاز می‌کنم...

من ...

روز خویش را ...

با آفتاب ِ روی تو ...

کز مشرق ِ خیال دمیده است،

آغاز می کنم !!

من ...

با تو می‌نویسم و می‌خوانم ؛

من ...

با تو راه می‌روم و حرف می‌زنم ؛

وز شوق ِ این محال

که دستم به دست توست ،

من

جای راه رفتن ...

پرواز می‌کنم !!