شاید افسانه ایکاروس را شنیده باشید. پدر ایکاروس برای او بالهایی از جنس موم و پر ساخت و به او گفت تا بیش از حد نزدیک به خورشید پرواز نکند؛ ایکاروس این هشدار را نادیده گرفت، مومها آب و بالها جدا شدند و ایکاروس به سرنوشت شوم خود دچار شد. درس این افسانه: جانب احتیاط را رعایت کن و به حرف افراد متخصص گوش کن. این یک تبلیغ سیاسی عالی برای اقتصاد صنعتی بود. کدام رئیس نمیخواهد تا کارمندان باور کنند که اطاعت و حرفشنوی و هماهنگی کلیدهای موفقیت هستند؟
اما پدر ایکاروس به او هشدار داده بود تا از پرواز در ارتفاع کم نیز خودداری کند، زیرا آب دریا قدرت پرواز بالهایش را میگرفت. پرواز کردن بیش از حد در ارتفاع کم حتی خطرناکتر از پرواز کردن بیش از حد در ارتفاع بالاست، زیرا به طور فریبندهای احساس امنیت میدهد. ما به توقعات کم و رویاهای کوچک قانع میشویم و خودمان را دستکم میگیریم. با پرواز کردن بیشازحد در ارتفاع کم، نهتنها به خودمان، بلکه به کسانی که وابسته به ما هستند یا ممکن است از تلاش ما سود ببرند، ضرر میرسانیم. ما بسیار نگران خطر متمایز شدن هستیم بهطوریکه به هر شغلی پرداختهایم تا از آن اجتناب کنیم.
راه ما، حماقت بیپروا یا پیروی غیرعاقلانه نیست. بلکه انسان بودن است؛ یعنی دست به هنر زدن و پرواز کردن بسیار بالاتر از حد ممکنی که به ما آموخته شده است. پس دست به هنر بزنید. هنرمند بودن یک طبیعت ژنتیکی یا یک استعداد خاص نیست. هنرمند بودن نگرشی است که همهی ما میتوانیم به کار بگیریم. این به معنی اشتیاق برای تصاحب یک زمینه جدید، ایجاد ارتباطات، و کار بدون نقشه است. اگر این کارها را انجام میدهید یک هنرمند هستید، مهم نیست که چه چیزی روی کارت ویزیت شما نوشته شده است.
فارغ از اینکه معلم، مهندس، دکتر، مدیر میانرده یا نماینده خدمات مشتریان باشید، میتوانید با آوردن بهترین خودتان در کار، در ارتفاع بالاتری پرواز کنید. شما میتوانید به آنچه امروز انجام میدهید و اینکه فردا چگونه پیشرفت کنید، اهمیت دهید. گودین به ما نشان میدهد که چگونه این کار ممکن است و ما را متقاعد میکند که چرا انجام آن ضرورت دارد.