پینکی و وینکی دوقلوان
اونا خیلی کوچولوان
با همدیگه مهربونن، همزبونن
اگه با هم قهر کنن زودِ زود آشتی میشن
پینکی گوشهی اتاقشون نشسته بود و داشت خمیر بازی میکرد
پینکی قبل از خمیر بازی یک پارچهی بزرگ روی فرش پهن کرده بود
همیشه مواظب بود فرش اتاقشون خمیری نشه.