در عالم عشق حقه بازی ممنوع در محضر دل زبان درازی ممنوع
هر گونه سخن به جای عاشق جرم است از روی هوس شبیه سازی ممنوع
در این مجموعه بهار حسن آن دلبر با ایما و اشاره چنان به نمایش در آمده است که با شاخ و شجرش همگان به رقص درآیند و به عبارتی در آن از عشق و عاشقی سخن به میان رفته است تا قندیلهای منجمد به هم باز آیند و طاووسان به سماع مشغول شوند و عشاق آستین افشان و دست افشان، و طرحی در دست خرقه بر آتش طور زنند و اناالحق گویان دختر رز را در آغوش بگیرند و ببوسند و سخن از وحدت وجود گویند که به قول مولانا روحی فدا: "باز فرو ریخت عشق از در و دیوار من"
من زبان را دیدهام
روبروی آینه
من زبان را خواندهام
اندر کتاب
با زبانم حرف خود را گفتهام
هر کجا لازم شده
با زبان پرسیدهام
گرکه پرسش داشتم
**********
راز و رمزِ این زبان در
بی زبانی
خوش زبانی
بد زبانی
همزبانی
رو زبانی
زیر زبانی
کم زبانی خفته است
**********
یا که بدگفتن زبانی
نیک گفتن با زبان
در زبان مردمانی
گفتگو با هر زبانی
با زبان مادری
یا زبان دیگری
یا زبان بازی
نفهمیدن زبان
یا زبان سنجی
برای ارزشِ گفتِ زبان