بادبادک کوچولوی دنباله صورتی، تابستانها برای این که خنک شود و کمی هوا بخورد، خودش را به دست باد میسپرد و پرواز میکرد. وای که چه کیفی داشت! گاهی کلاغهای بازیگوش از کنارش میگذشتند و نوکی هم به دنبالهی قشنگ صورتیاش میزدند.
روزهایی که باد خوبی میوزید دوست داشت بالا و بالاتر برود، اما نخش تمام میشد و مجبور بود همان جایی که هست بماند. آن وقت دوستانش که قرقرهشان هنوز نخ داشت، بالا و بالاتر میرفتند و دنبالهشان را برایش تکان میدادند.