دین از جمله مهم ترین مبانی ریشهای در شکلگیری، بالندگی، تداوم و توسعه تمدن انسانی به شمار میآید که نقش موثری نیز در شکلدهی به حیات بشری، سلوک حیاتی بشر، تعاملات و اخلاقیات وی بر عهده دارد. از دیگر دلایل اهمیت دین میتوان به این حقیقت اشاره نمود، جوامع بشری همواره وحدت خود را از طریق القاء برخی ارزشهای مطلق و اهداف کلی که در سلوک افراد جامعه و پیشبرد آن در مسیر تکامل تاثیرات چشم گیری برجای می گذارند، کسب مینمایند. علاوه بر این، تاکید جوامع بشری بر همبستگی اجتماعی، انتشار امنیت و آرامش، ترویج و هدایت رفتار اجتماعی در راستای تحقق نظم در جامعه از دیگر اقدامات جوامع مدنی در سایه حضور دین میباشد.
بنابراین، هنگامیکه مقوله دین به منزله یکی از مولفههای اساسی در شکلگیری فعالیتهای بشری، تداوم و توسعه آنها و همچنین بازیگر اصلی در شکلدهی به حیات بشری، سلوک حیاتی بشر، تعاملات و اخلاقیات انسان نگاه شود؛ طبیعتاً تاکید بر روابط موجود میان مقوله دین و تغییرات اجتماعی- سیاسی از یک جامعه به جامعه دیگر، بلکه از یک مرحله تاریخی به مرحله تاریخی دیگر در همان جامعه، به دلیل جایگاه دین در جوامع و همچنین ویژگیهای اختصاصی هریک از جوامع و تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جاری در آنها ضروری به نظر میرسد.
در چارچوب روابط بینالملل باید اشاره داشت که در سایه تحولات و پیشرفتهای اخیر در این حوزه، روابط میان دین و حیات عمومی به یکی از مهمترین مسائل مورد توجه این عرصه تبدیل گردیده است.