زمانی که من و بنیامین به ولز میرسیم، من خیلی خستهام. بعد از دو پرواز طولانی و مسافرت با قطار از لندن به کاردیف نمیدانم ساعت چند است یا در این لحظه چه روزی است، ولی هنوز هوا روشن است و با سر و صدای معدهام معلوم است که یک وعده غذایم را از دست دادهام، یا شاید هم دو وعده. هر چیزی که از پنجرهی قطار میبینم، مسحورکننده و جادویی است، دنیایی چنان دور از کالیفرنیای جنوبی که انگار ما اصلاً در همان سیاره نیستیم. حومهی انگلیسی جالب، مهآلود و کاملاً سبز است که سرانجام به کانال بریستول تیره میرسد که ما درست پیش از رسیدن به حوالی کاردیف از کنار آن رد میشویم، شهری با ساختمانهای اروپایی قدیمی، قصرها و تاجکهای مخروطی، چمنزارهای سبز مهآلود که انگار تا روزها امتداد دارد. در قطار سعی میکنم با بنیامین کمی صحبت کنم. دوباره از او میپرسم چرا روز شکرگزاری را دوست ندارد و او فقط شانه بالا میاندازد و میگوید این هفته برای او فرصت خوبی است تا از کشور خارج شود. بعد هدفونش را میگذارد و واکمنش را روشن میکند و کتابش را باز میکند و من میفهمم او تمایلی به بیشتر حرف زدن ندارد. وقتی بالاخره قطار به کاردیف میرسد، به این نتیجه میرسم که باید در واقع با او موافقت میکردم که این هفته بیرون رفتن از لسآنجلس شگفتانگیز است؛ جایی که صدها کیلومتر از ما دور است، کسانی که به دوست داشتنشان عادت کرده بودم، کسانی که عادت داشتم آنها را خانوادهی خودم بنامم، به زودی شراب زیادی مینوشند و شکمشان را پر از بوقلمون خشک و سیبزمینیهای کبابی سوختهی مادر دانیل میکنند. دیروز قبل از اینکه لسآنجلس را ترک کنیم، به دیدن پدرم رفتم و به او گفتم که دارم میروم انگلستان، که برای روز شکرگزاری کنار او نخواهم بود و هرچند من احساس گناه میکردم، به نظر نمیآمد برای او مهم باشد. سؤالهای زیادی کرد، در مورد اینکه کجا میخواهم بروم، چهکار میخواهم بکنم و من بدون اینکه اشارهای به خانم کلینفلتر یا تمبر بکنم، فقط به او گفتم به لندن پرواز خواهم داشت و بعد با قطار به ولز میروم. قطار که با نزدیک شدن به ایستگاه کمکم سرعتش را کم میکند، به بنیامین میگویم: «اینجا قشنگه.» او غرولندی میکند. توی قطار خوابش برده بود و من از قدرت او توی خوابیدن روی این صندلیهای ناراحت تعجب میکنم. توی هواپیما هم راحت خوابیده بود، ولی من تمام این راه را بیدار بودم...
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۲۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 327 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۵۴:۰۰ |
نویسنده | جیلین کانتور |
مترجم | آفاق زرگریان |
ناشر | انتشارات کتابسرای تندیس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The lost letter |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خوب بود ولی زیادی کشدار بود و یکم هم غیرقابل باور، به خصوص اونجا که مربوط به دوخواهر اتریشی میشد در بزرگسالی.
در کل کتاب بدی نبود فقط طولانی و بعضی نکات مبهم بود
کتاب خیلی خوبیه
بد ن یست