از آنجا که موضوع اصلی کتاب، تمدن و نه عقاید بوده، نمیتوان ضرورتاً ادعا کرد که تمامی موضوعات مطرح در اصول عقاید شیعه در این کتاب آمده است، اگرچه تلاش شده تا در قالب نظامی معنیدار و منسجم به این کارکرد تا حدی نزدیک شود. در این صورت میتوان ادعا کرد که نوآوری این کتاب علاوه بر مباحث تمدن، در مباحث مربوط به عقاید و کلام شیعی نیز میتواند صورت گرفته باشد.
بر این اساس تلاش شده تا در بخش نخست و با عنوان عوالمشناسی، ابتدا تصویری روشن از نظام خلقت و سازوکار حاکم بر آن در قالب تبیین عوالم و حرکت رفت و برگشتی میان آنها ارائه شده، و سپس در بخش دوم تحت عنوان طبیعتشناسی، به شناخت آنچه بپردازیم که در پیرامون ما وجود داشته و نیازمند تبیین رابطه انسان با آن هستیم. این تبیین بر اساس بخش نخست، در عالم دنیا باقی نمانده و از عوالم دیگر نیز سر بر آورده است. سرانجام در بخش سوم که با عنوان بیشتر شناخته شده فرجامشناسی در کتاب آمده است، به مباحث معاد و نحوه حرکت در این عوالم و سرانجام آن وارد شدهایم. البته در اینجا نیز باز بر اساس همان نظام رفت و برگشتی عوالمی، تنها از بهشت و جهنم و عاقبت کار سخن نگفته، و با طرح مباحثی چون عمر و عالم ذرّ، مراحل اولیه این سیر را نیز توضیح دادهایم. همچنین در اینجا با طرح مباحثی چون ظهور و رجعت تلاش کردهایم تا نشان دهیم این دیدگاهها تا چه اندازه با مباحث مهدویت تقارب داشته و بر گرده آن سوار شده است. سرانجام و اینک با استفاده از این دستگاه تحلیلی، در بخش چهارم به موضوع تمدنشناسی وارد شده و تلاش کردهایم تا بر اساس مباحث قبلی به طرح دیدگاهها و نتایجی در خصوص موضوعات اصلی مطالعات تمدن بپردازیم.