مطالب این کتاب توضیحی است برای شناساندن جوهر اصلی آن بخش از معنویات شرقی که یگانگی محض الهی را حقیقت مطلق میداند و در مقابل، کل جهان مشهود و محسوس و کائنات را وجودی مَجازی میشمارد که از حقیقت یا ذات مطلق متجلی شده و عینیت یافته است. این ذات یگانه در ما نیز حضور دارد، ولی با تصور فاعلیت و هویت فردی، مفهومی ذهنی به نام «من» در ما پدید آمده که بر روی آن وجود حقیقی پرده میکشد و کثرت ظاهری پدیدههای جهانِ متجلی ما را از دیدن وحدت هستی باز میدارد.
هستی جهان متجلی، بر بنیاد اضداد متقابل، همچون: نیک و بد، زشت و زیبا، بلند و کوتاه، دور و نزدیک، سخت و آسان، عشق و نفرت، روشنایی و تاریکی و نسبیتهای حاصل از آنها استوار است و ادراک حقیقت اساساً، نه با دانش اکتسابی بهوسیلهی حواس و پردازشهای ذهنی ما ــ که دچار محدودیتهای ناشی از این عوامل است ــ بلکه با فراتر رفتن از مفاهیم ذهنی و از طریق اشراق و روشن بینی حاصل میشود.
بینش «آدوایتا» که واژهای سانسکریت به معنی «نادوگانگی» است، بر محور این موضوع، نقطهی اصلی توجه نویسندهی کتاب است.