فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۴۸ مگابایت |
تعداد صفحات | 216 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۱۲:۰۰ |
نویسنده | اشتفان تسوایگ |
مترجم | داود نوابی |
ناشر | نشر نون |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۱۲/۲۸ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 35,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
تسوایگ نویسنده باهوشی است. از آن شوکهایی به خواننده میدهد که مرا مجذوب میکند. یا لحظه ای را خلق میکند که اینها آن را لحظه شکستن یا انهدام یک قلب مینامد و در هر پنج داستان به نحوی وجود داشت. شاید حتی اگر درنظر بگیریم که خودش این داستانها را یکجا چاپ نکرده بود و مترجم دست به انتخاب زده بود باید گفت که مترجم نیز بسیار باهوش و فهمیده است. این که قبلی چطور میشکند و از یک طرف خود فرد چگونه واکنش نشان میدهد یک چیز است و وقتی ناظری به این صحنه مینگرد، ناظری که در تمام داستانها وجود دارد، مساله ای دیگر. و نگاه هر دوی این افراد مهم و جالب است داستان اول، ایدهای دارد که مدتهاست ذهن مرا به خودش مشغول کرده و شاید در اینجا نوع اغراقآمیزش را میبینیم. اینکه خطرناکترین وضع برای انسان، وضع بیتفاوتی است. چیزی که از هر خشونت و حادثه و مرگی بدتر است. آدم وقتی به نقطه سکون درونی میرسد یا تا حد اعلای صلح با خود و جهان پیش رفته، که وضع نادری است و گاه به مرز بیتفاوتی کشندهای رسیده که احتمالا شایعتر است
عید همگی فیدبویی ها پیشاپیش مبارک :) سلامت باشید در این ایام
ایده کلی داستانها، انهدام قلب در یک لحظه و عوض شدن همه چی بعد اون لحظه و اتفاقه که نویسنده به خوبی از پس نوشتنش براومده و به طور خاص یکسری از توصیفاتش واقعا قابل توجه اند. البته تو داستان اول، علت خشم پیرمرد متعصبانه بود و خوندن این قسمتها خیلی سخت بود ولی با صرف نظر از این موضوع، داستان خوبی بود. در کل کتاب بدی نبود و اگر از خوندن داستانهای کوتاه خوشتون میاد، پیشنهاد میشه.
اصلا لذت نبردم. به نظرم این کتاب کامل بر علیه شخصیت زن هاست. امیدوارم من برداشت اشتباه کرده باشم چون این کتاب در سطح بین الملل چاپ شده و همه تلاشهایی که زنها برای حقوق برابر کرده اند را نادیده گرفته
نامه زن ناشناس از جذابترین داستانهایی بود که خوندم ترجمه درجه یک دکتر نوابی???
کتاب خوبی بوود مخصوصا داستان اول و دوم خیلی خوب بود ولی داستان اخرش خیلی بی مزه بود در کل ارزش خوندن داره حتما از خریدش پشیمون نمیشید
بازی خطرناک اسم یکی از داستان ها بود به نظرم جمله ی جالبی در خودش داشت: همانطور که خستگی در خنده پنهان است و بیرون امدن از توهم در خواب و خیال؟
عالیه، هیچی ادبیات کلاسیک نمیشه.
خیلی خوب بود من،کاملاً لذت بردم مخصوصاً داستان اول و دوم
??? عیدتون هم مبارک????