درحالحاضر، بیکاری و کمکاری و کمبود بهرهوری در ایران وضع نامطلوبی دارد. علاوهبراین، میزان حقوق کارمندان و کارگران معمولی در ایران یکی از کمترین رقمها در منطقه و دنیاست و در شرایط کنونی در بعضی محصولات هزینه تولید در ایران از چین ارزانتر است و این نشان میدهد که تا چه اندازه دستمزد کارگر در ایران کم است.
از برخی جنبههای دیگر هم اقتصاد ما مریض و عقبافتاده است. شرکتهای دولتی که از منابع طبیعی استفاده میکنند، تقریباً نوآوری و توسعه تولید نداشتهاند. ما برخلاف کشورهای دیگر نتوانستهایم شرکتهای جدید به وجود بیاوریم که بهعنوان قهرمانان ملی محسوب شوند و همان شرکتهایی که قبلا بزرگترین بودهاند، الان هم بزرگترین هستند. بسیاری از شرکتهای بزرگ ما متورم، تنبل و ناکارآمد هستند و از رانتها و یارانههای مختلف استفاده میکنند که اگر رقابتی شوند، قادر به ادامه حیات نخواهند بود.
در چنین شرایطی طبیعی است ذهن همه ما به دنبال پاسخ به این پرسش باشد که چرا علیرغم حرفها و شعارهای زیبا در زمینه عدالت، خودکفایی، پیشرفت، توسعه و... وضعیت اقتصاد ما نامطلوب است و در این سالها از یک بحران اقتصادی وارد بحران دیگری شدهایم؟ چرا تولیدات ما در بازارهای خارجی قادر به رقابت با بسیاری از کشورها نیست و با وجود این همه مزیتهای اقتصادی در ایران مانند قیمت ارزان سوخت و نیروی کار متخصص جوان و ارزان و... قیمت تمام شده کالاهای ایرانی از بسیاری کشورهای دیگر بیشتر است و ما مجبوریم برای سر پا نگه داشتن تولیداتمان مرتباً با تبلیغات و جلوگیری از ورود کالاهای خارجی و... بسیاری از کالاهای بیکیفیت داخلی را به مصرفکننده تحمیل کنیم؟ حقوق مصرفکنندگان ایرانی را نادیده بگیریم؟
چرا در کشور ما مفاسد کلان اقتصادی زیاد است؟ چرا در کشوری که بر اساس تعالیم اسلامی مسلمانان موظف به درستکاری و پاکدستی و رعایت حقالناس هستند، وضعیت فساد نامطلوب است. چرا علیرغم وجود گزینشها و سختگیری و دقت در احراز سمتها و تدابیر امنیتی فراوان از سوی نهادهای امنیتی و حراستی و نظارتی و تعزیرات و بازرسیهای متعدد در ایران و دستگیری و اعدام مفسدان و اخلالگران، تعداد پروندههای اقتصادی و ارقام آنها چشمگیر است؟ چرا روشهای ما در این سالها ناموفق بوده است؟ صد سال پیش همزمان با تحولات مشروطه، علاءالدوله حاکم تهران به بهانه گران شدن قند و شکر، چند نفر از تجار را در بازار تهران به چوب بست. ما در این صد سال برای مدیریت اقتصاد با روش علاءالدوله عمل کردهایم! اما نتوانستهایم بر بحرانها غلبه کنیم.
ما در این کتاب به دنبال یافتن پاسخ این پرسشها هستیم. درباره اینکه ریشه نابسامانی وضعیت اقتصادی ایران چیست، بسیاری از کارشناسان و مسئولان متفقند که علت این نابسامانی داخلی است، اگرچه منکر نقش تحریمهای خارجی نیستند. برای رسیدن به این پاسخ لازم است ابتدا نگاهی به تاریخچه تحولات اقتصادی در دنیا و سپس ایران معاصر بیندازیم و سپس با بهرهگیری از تجربههای جهانی و شرایط بومی کشور بتوانیم در درجه اول علت این نابسامانی درازمدت را دریابیم و در مرحله دوم راهحلهایی برای آن پیشنهاد دهیم.