0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
همشهری داستان جلد 105
٪30

معرفی، خرید و دانلود کتاب صوتی همشهری داستان جلد 105

درباره همشهری داستان جلد 105
زندگی در داستان «ما در داستان زندگی می‌کنیم»: این اولین جمله‌ی داستان همشهری شماره نود و سوم در متن سردبیر به قلم حمید اسلامی‌راد است. نه تنها ما در داستان زندگی می‌کنیم بلکه اغلب داستان‌ها در دل زندگی‌مان شکل می‌گیرند. شاید بتوان گفت: «داستان در ما زندگی می‌کند». اینگونه است که تمام متون مجله داستان همشهری گویی تکه‌ای از زندگی همه ماست. لحظه‌های ناب فراموش شده. داستان همشهری روایتگر لحظاتی از زندگی است که شاید در دل روزمرگی گم شده و می‌کوشد آن را بازنمایی کند تا باشد که این لحظات هماره در کنارمان زندگی کنند و هیچگاه از دست نروند. لحظه‌ها را بشنویم آوانامه با همکاری گروه مجلات همشهری برای اولین بار به شکل حرفه‌ای و استاندارد مجله‌ی صوتی داستان همشهری را تولید و منتشر کرد. این چنین است که نه تنها خوانندگان داستان همشهری در دل داستان‌ها زندگی می‌کنند بلکه زین پس شنوندگان هم می‌توانند در یک اثر جذاب و شنیدنی، ذهن و قلب خود را به نسخه‌ی صوتی داستان همشهری بسپارنند. نسخه‌ی صوتی داستان همشهری می‌کوشد با توجه به داستان‌ها و متون مختلف، روایتگر فضا و احوالات داستان‌ها باشد و لحظات را با بهترین روش‌ها برای صوتی کردن نسخ چاپی از چنگ روزمرگی‌های زندگی در بیاورد و به گوش شنونده عرضه کند. این چنین است که لحظه‌ها را می‌توان شنید. جوشیدن داستان از دل مردم خوزستان تیتر این بند از تیتر متن سرآغاز همشهری داستان شماره‌ی ۱۰۵ بر گرفته شده‌است. سردبیر همشهری داستان، حمید اسلامی‌راد در متن سرآغاز اینگونه می‌نویسد: «بیشتر خوزستان را به نفت و کارون و خرما می‌شناسند و البته فوتبال. نخست مسجد سلیمانی‌ها پا به توپ شدند و از آنجا بود که فوتبال سر از دیگر شهرهای کشور در آورد. اما خوزستان دارایی ارزشمند دیگری هم دارد، مروارید هنر و ادبیات در چشمانش می‌درخشد. داستان چون نفت از دل آدم‌هاش می‌جوشد. اینجا خاستگاه نویسندگان، شاعران و سینماگران بزرگی چون ناصر تقوایی و احمد محمود است». اسلامی‌راد این شماره همشهری را پیشکش کرد به همه‌ی مردم خوزستان. لحظاتی با روایتگران زندگی - از قهوه‌خانه که دور می‌شویم با عباس مشاجره داریم که اووه زیلر بهتر بود یا اوزبیو. - این نخل عجبیه خلیل عجیب...! وقتی که تنهایی زبونم رو بند میاره وقتی که هیچ حرفی نمی‌تونه مرهمی باشه برای درد تنهایی. - مطمئن بودم گرفتار پلیس خواهیم شد چاره‌ایی نداشتم جز اینکه بپذیرم شاید برای همین بود که دست از غصه خوردن برداشتم و سعی کردم خوش باشم.
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
91.۵۵ مگابایت
مدت زمان
۰۱:۳۹:۳۳
نویسندهگروه نویسندگان
راویگروه گویندگان
ناشرآوانامه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۸/۱۱/۳۰
قیمت ارزی
5 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۹۱.۵۵ مگابایت
۰۱:۳۹:۳۳

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
0
(بدون نظر)
41,000
٪30
28,700
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
همشهری داستان جلد 105
٪30
همشهری داستان جلد 105
گروه نویسندگان
آوانامه
0
(بدون نظر)
41,000
٪30
28,700
تومان