در این کتاب صوتی جول اوستین بیان میکند در خیلی از زمانها انسان دچار بی انگیزگی شده و دچار ناامیدی میشود و دست از تلاش برای رسیدن به اهداف خود بر میدارد او بیان میکند که چگونه میتوان با اعتماد به خداوند میتوان از این بحرانهای روحی نجات پیدا کرد.
در بخشی از این کتاب صوتی میشنویم:
ما خیلی راحت میتوانیم شور و اشتیاق زندگی کردنمان را از دست بدهیم.
یک لحظه هیجان زده بودیم، انگار هر روز یک قدم جلوتر میرفتیم، به رسیدن به رؤیاهایمان باور داشتیم، عاشق خندیدن بودیم اما با گذشت زمان، اگر مراقب نباشیم وقتی اتفاقات آنطور که فکر میکنیم پیش نروند، بی انگیزه خواهیم شد.
وقتی هم بی انگیزه شوید زندگی رنگ و بوی خود را از دست میدهد.
شاید بخندید، اما شادی واقعی پشت آن نیست. با دوستانتان بگو بخند میکنید اما خنده تان واقعی نیست.
جلوی مردم طبیعی رفتار میکنید اما در تنهایی خود ناامید هستید و متعجب هستید که مشکل کارتان کجاست.
گاهی اوقات چون خسته هستیم بی انگیزه میشویم. درگیریهایی که خیلی بیشتر از آن چیزی که فکر میکردیم طول کشیده است.
همچنین به خاطر اینکه آسیب دیده ایم، مثلاً یک نفر در حق مان بدی کرده است، میتوانیم بی انگیزه شویم. به جای آنکه بی خیال آن شویم، به آن چسبیده ایم.
بعضی دیگر به خاطر دیدگاه اشتباه شان، بی انگیزه هستند. آنها فکر میکنند که مشکلات شان بیش از حد بزرگ است، طوری که هیچوقت به نتیجه نمیرسند اما یک مشکلی با بی انگیزه بودن شما هست.
این موضوع فقط شادی خودمان را نمیدزدد، فقط روی نگرش خودمان تأثیر ندارد، مشکل عمیق تر از این حرفهاست.
وقتی بی انگیزه میشویم وارد قلمرو دشمن میشویم. اینجا جایی است که او زندگی میکند.
گاهی اوقات او مجبور نیست به سمت ما بیاید، ما خودمان به سمت او میرویم.
وقتی احساس دلزدگی میکنی و هیچ اشتیاقی نداری، افکارت به تو میگویند هیچ چیز خوبی در آینده تو وجود ندارد.
هیچوقت فرد مناسب را ملاقات نخواهی کرد، هیچوقت از شر بدهیهایت خلاص نخواهی شد.
بدان که این همان شیطان است که تلاش میکند تو را وارد قلمرو خود کند.