ایران یکی از نخستین کشورهایی بود که استعمار نو را آزمایش کرد. به دنبال جنگ جهانی اول و فروپاشی چهار امپراتوری بزرگ ــ آلمان، اتریشـ مجارستان، روسیه و عثمانی ــ دولت بریتانیا که برنده واقعی جنگ به شمار میرفت، ابتدا درصدد برآمد با همان شیوه قدیمی استعماری، ایران را نیز مانند مصر و افغانستان تحتالحمایه خود قرار دهد و در اجرای همین سیاست بود که قرارداد ۱۹۱۹ را با وثوقالدوله امضا کرد که دارایی و ارتش ایران را تحت نظارت مستشاران انگلیسی قرار میداد. اما هنگامی که قرارداد مزبور با مخالفت شدید دولتهای امریکا و فرانسه روبرو گردید که آن را مغایر با چهارده ماده پیشنهادی پرزیدنت ویلسون و میثاق جامعه ملل دانستند که حق تعیین سرنوشت را برای کلیه ملتهای آزادشده به رسمیت شناخته بود، و ضمنا ناسیونالیستهای ایرانی نیز به مخالفت با آن برخاستند، انگلیسیها از اجرای قرارداد و استعمار مستقیم صرفنظر کرده ناچار به شیوه جدیدی متوسل شدند و آن استقرار یک رژیم دستنشانده به ظاهر ناسیونالیست بود که در عمل نقشههای آنان را اجرا کند و حافظ منافعشان باشد. کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و استقرار حکومت رضاخان در این راستا بود. اکنون که در حدود هفده سال از سقوط رژیم پهلوی میگذرد، شاید بتوان جنبههای منفی و مثبت آن را در سیاست خارجی در کفه ترازو گذاشت و سبک و سنگین کرد. از جنبههای منفی آن یکی ایجاد گودالی عمیق میان ایران و کشورهای جهان سوم بهویژه کشورهای عربی و اسلامی بود که از سیاست یکجانبه شاه و روابط پنهانی او با اسرائیل ــ بهویژه فروش نفت به آن کشور ــ ناراضی بودند و شکایت داشتند. این اختلاف گاهی مانند زمان رویارویی جمال عبدالناصر با شاه حالت علنی و حاد پیدا کرد ولی همیشه در خفا وجود داشت. دیگری تبدیل ایران به یکی از ابزارهای سیاست امریکا در منطقه بود: لشکرکشی به ظفار، اعزام هیئت نظامی به ویتنام جنوبی، مداخله در شاخ افریقا و اعطای کمک مالی به بسیاری از کشورها به دستور واشینگتن انجام میگرفت و هیچ نفعی عاید ایران نمیکرد. به قول روزنامه لوموند: «شاه ایران از پشتیبانی قدرتهای خارجی بیشتر برخوردار بود تا ملت خودش». اما جنبههای مثبت آن تلاش در حفظ آرامش در منطقه و برقراری مناسبات دوستانه با کشورهای همسایه بود: با اتحاد شوروی به دنبال تعهد به عدم واگذاری پایگاه پرتاب موشک به کشورهای دیگر در ۱۳۴۱؛ با عراق پس از امضای موافقتنامه الجزایر و حل مسئله اروندرود به نفع ایران در ۱۳۵۳؛ و با ترکیه و پاکستان از طریق همکاری در سازمان عمران منطقهای؛ و بالاخره استرداد جزایر سهگانه دهانه خلیج فارس که از دیرباز به ایران تعلق داشت. انتشار کتاب «تاریخ روابط خارجی ایران از پایان جنگ جهانی دوم تا سقوط رژیم پهلوی» در بهار ۱۳۶۸، استقبالی که از آن بهعمل آمد و برنده لوح تقدیر از وزارت فرهنگ و آموزش عالی شد، نگارنده را بر آن داشت که بخشهایی از مطالب آن را با اسناد و مدارک و کتابهایی که در سالهای اخیر منتشر شده است تکمیل کند و به صورت کتابی درآورد که اکنون در دست دارید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 4.۷۹ مگابایت |
تعداد صفحات | 596 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۹:۵۲:۰۰ |
نویسنده | عبدالرضا هوشنگ مهدوی |
ناشر | نشر پیکان |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۱۱/۲۰ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 600,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
دوستان این بنده خدا در دوران پهلوی دوم مسئولیت های زیادی داشته در حکومت دوم آنکه میگویید با واقعیات تطبیقی ندارد آیا کسی که در بطن حکومت پهلوی بوده بهتر میداند یا مردمی که ناآگاه نگاشته شده اند 👌 پس نشان میدهد حرف های او نه کاملا اما بخش زیادیش مشاهدات وی بوده است دوم آنکه اگر این نویسنده یا کتاب را قبول ندارید کتاب خاطرات فردوس و خود محمد رضا اشرف و دیگران را بخوانید اون ها که دیگه دروغ نمیگن
من ارشد علوم سیاسی هستم و این مطالب رو از مورخین خارجی در تحقیق و پژوهش هام دیدم دوم اینکه چند راوی میتونه روایتش دروغ باشه اگه پای سخن مسن ها بشینید خیلی ازوقایع رو یادشونه ملتی که تاریخ خودش رو ندونه .اظهار نظرش ارزش علمی نداره
این کتاب پر است از دروغ و دری وری که حتی مطالبش با حادثه های معروف تاریخی و افراد ، هیچ مطابقت زمانی نداره
یه مشت خزولات که میخوان پهلوی خراب کنند
دقیقترین گزارههای تاریخی در این کتاب موجود هست
نویس نده این کتاب دربار شاه بوده و حقیقت داره هرررچیزی ک راجب تاریخ نوشته شده
واقعا حتی ارزش یک بار خوندن رو هم نداره اعتماد کن اصلا
بسیار عالی و تحلیلی هست
بسیارعالی