شناسایی رویکردهای خلق استراتژی خود مستلزم تعریف صحیح استراتژی است. دانشمندان زیادی این عبارت را تعریف کرده و تلاش کردهاند تا قواعد مشخصی برای تعیین و اجرای آن ارائه کنند. در اینجا هدف آن نیست تا مروری کامل بر تمامی منابع علمی مرتبط با استراتژی بهعمل آید که در این صورت به زمان و مجال بسیار زیادی نیاز است. اما لازم است تا در حد یک فصل از این کتاب به مهمترین موضوعات مرتبط با شناخت استراتژی پرداخته شود.
تلاش بر آن است تا ضمن ارائه تعاریف مختلف استراتژی، انواع آن نیز معرفی شود. این امر کمک میکند تا معیارهای دستهبندی استراتژیها تعیین شود. در این فصل معیارهای شناسایی شده از سوی دانشمندان مدیریت برای دستهبندی استراتژیها مورد بررسی قرارمیگیرد. به نظر میرسد کماکان میتوان با تعریف معیارهای جدید، گروهبندیهای جدیدی را نیز ارائه نمود.
پس از گروهبندی استراتژیهای سازمان باید تلاش نمود تا مبنای استخراج یا شناسایی هر کدام مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین با شناسایی خواستگاه هرکدام از استراتژیهای تعیین شده میتوان رویکردهای متعددی برای شناسایی استراتژیها معرفی کرد. در بخش دیگر این فصل ضمن بررسی رویکردها یا روشهای خلق استراتژی ارتباط آنها با متغیرهای محیطی و سازمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
کوششهای بهعمل آمده در زمانها و مکانهای مختلف منجر به معرفی رویکردهای متعددی در خلق استراتژی شدهاند که گاه به آسانی قابل طبقهبندی و معرفی سیستماتیک نیستند. بیشتر دانشمندان مدیریت بر روشهای کمی، منطقی یا مبتنیبر تحلیل اطلاعات متمرکز بودهاند و عدهای نیز تلاش کردهاند تا از رویکردهای طبیعی یا تفسیری برای خلق استراتژی دفاع کنند. این گستره پهناور در حوزه مبانی نظری استراتژی که باعث شده است تا مینتزبرگ آن را جنگل استراتژی بنامد، به آسانی قابل چارچوببندی بهگونهای که جامع و مانع باشد نیست و حتی با تمام تلاشهای صورت گرفته در این کتاب برخی از یافتههای دانشمندان خارج از چارجوب معرفی شده قرار گرفته است.